داستانک/ ای که بچه نبود!. فرنود فغفور مغربی.. زن احساس می‌کرد «باردار» شده

داستانک/ @matikandastan

بچه ای که بچه نبود!
فرنود فغفور مغربی

زن احساس می‌کرد «باردار» شده. دستش را می‌گذاشت روی شکمش؛ آن‌یکی را به پهلو. درست مثل زن‌های حامله در ماه‌های اخر. گاهی حس می‌کرد بچه لگد می‌زند. گاهی هم وقتی کسی نبود با هم حرف می‌زدند ...
سه هفته بعد پرورشگاه قبول کرده و کار تمام شده بود. خوشحال بود که آبستنی‌اش تمام شده و زایمان راحتی داشته... حالا که دست روی شکمش می‌گذاشت حس می‌کرد سبک‌تر شده...
@matikandastan