محمدی: برای نگارش رمان تازه‌ام به پاریس سفر کردم

محمدی: برای نگارش رمان تازه ام به پاریس سفر کردم

کامران محمدی: درحال حاضر رمانی دارم که می‌توان گفت مجوز گرفته. چراکه وزارت ارشاد یک اصلاحیه‌ ـ کمتر از یک خط ـ را تلفنی به من اعلام کرد و من نیز آن را به سرعت حل کردم. در نتیجه تاکنون مجوز آن باید آمده باشد.نام این کتاب تاکنون چندین بار تغییر کرده است ولی نام نهایی آن «فرار از بیداری» است. آنگونه که با نشر چشمه صحبت کرده‌ایم، قرار است رمان به نمایشگاه کتاب برسد. این کتاب، یک رمان سیصد صفحه‌ای است که تشکیل شده از دو رمان. در واقع باید بگویم که داستان در داستان است. من چیزی نزدیک به سه سال یا حتی کمی بیشتر برای نگارش این رمان وقت صرف کردم. بخش زیادی از رمان در پاریس می‌گذرد. برای نگارش این داستان مدتی به پاریس سفر کردم. سبک کار من این است که باید جایی را که قرار است از آن بنویسم، ببینم.
تمِ این رمان، مباحث روانشناسی است که از جمله دغدغه‌های همیشگی من بوده است. این بار مفهوم هویت را مطرح کردم. مسئله‌ی مهاجرت نیز در کتاب به گونه‌ای مطرح می‌شود. در واقع سه درونمایه و سه کلمه در رمان وجود دارد دراد که آن سه متشکل هستند از: «هویت، مهاجرت و عشق». شاید ویژگی رمان با کارهای قبلی با سه گانه‌ی فراموشی متفاوت باشد. می‌توان گفت این کتاب در حال و هوای دیگری از نظر ویژگی‌های سبک شناسی نوشته شده است.

یک مجموعه داستان که هنوز کارهای نهایی آن برای انتشار انجام نشده است،هم دارم. نام فعلیِ مجموعه «باد و پرچم» است. این مجموعه به اتمام رسیده است و در حال طی کردن مراحل بازبینی و بازنویسی است. فعلاً یک رمان دارم که باید تا نمایشگاه منتشر شود، بنابراین عجله‌ای برای انتشار آن ندارم.

مجموعه دیگرم با نام «باغ وحش انسانی» نسبت به کارهای قبلی‌ام حال و هوای دیگری دارد. داستان‌های این مجموعه تمِ فانتزی دارند و به هم پیوسته هستند. این مجموعه هنوز کامل نشده و مشغول کار روی آن هستم.
من عاشق تجربه کردن هستم. در این اثر با وجود تفاوت‌هایی که با سه‌گانه‌ی فراموشی و رولت روسی و حتی فرار از بیداری دارد اما ویژگی‌های کلی سبک‌شناسی کارم دیده می‌شود. این مجموعه دارای فضایی فانتزی است و نوع ایده‌هایی که در آن مطرح می‌شود، با دیگر آثاری که از من منتشر شده، متفاوت است، اما شباهت‌های کلی در آن دیده می‌شود. با اینکه آدم محافظه کاری هستم، اما در ادبیات ترجیح می‌دهم ریسک کنم.
وقتی به آثاری که در گذشته از من منتشر شده نگاه می‌کنم، نسبت به آن، سختگیرترین و منتقدترین و ناراضی‌ترین مخاطب می‌شوم. هیچوقت کارهای قبلی‌ام با گذشتن مدت زمانی از انتشار آن، راضی‌ام نکرده است. تنها همین است که به من انرژی می‌دهد. در بهترین حالت ادبیاتِ ما ادبیاتی تأثیرگذار نیست چراکه در یک فضای محدود و ترحم‌انگیز کار می‌کنیم. شاید در این فضا چیزی که من را وادار به ادامه‌ی کار می‌کند، این است که وقتی به گذشته نگاه می‌کنم انقدر ناراضی و منتقد هستم که می‌خواهم رو به جلو حرکت کنم.

این حرکت رو به جلو انرژی است که به من انرژی می‌دهد. اگر بخواهم صادقانه بگویم، شاید تنها کتابی که خودم از آن راضی هستم همین «رولت روسی» باشد. البته آن هم شاید به این دلیل باشد که هنوز مدت زیادی از انتشار آن نگذشته است. این مجموعه 9 داستان دارد که بسیار نزدیک به فضای ذهنی‌ام و نزدیک به آن چیزی است که تعریف مرا از داستان را شامل می‌شود. تعریف من از داستان این است که در عین محتواگرایانه و ساختارگرایانه بودن، جذابیت داشته باشد و بتواند مخاطب را با لذت به دنبال خود بکشد.(منبع: ایلنا)

https://telegram.me/matikandastan
انجمن ماتیکان داستان