📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
دربارۀ صدیقه/ روحانگیز سامینژاد (۱۳۷۶-۱۲۹۵). بازیگر نقش گلنار در فیلم «دختر لر»؛ بیهیچ مناسبتی
دربارۀ صديقه/ روحانگيز سامينژاد (1376-1295)
بازیگر نقشِ گلنار در فیلم «دختر لُر»؛ بیهیچ مناسبتی
(عباس بهارلو، نقل از «صد چهرۀ سینمای ایران»، 1381، ص 25)
وقتي در سال 1312 فيلمِ «دختر لر» ساختة مشترك خانبهادر اردشير ايراني و عبدالحسين سپنتا، كه صديقه سامينژاد در آن نقش «گلنار» را بازي ميكرد، در تهران نمايش داده شد، در ميان مردمي كه براي بار نخست سيماي يك زن ايرانيرا بر پردة سينما ديده بودند واكنشهاي ناگواري برانگيخت، كه بهدرستي روشن نيست ــ و احتمالاً هيچگاه نيز معلوم نخواهد شد ــ كه آيا خانم صديقه سامينژاد تصوري از آن واكنشها در ذهن داشته است يا خير، و آيا اگر ميداشت حاضر به ایفای نقش در آن فيلم ميشد؟
در همين دوره آوانس اوگانيانس، كهكوششهايش براي جلب «خواتين محترمه» به «مدرسة آرتيستي نسوان»، بهمديريت فخرالزمانجبار وزيري، با شكست روبهرو شده بود، طرحي را ماية كار فيلم خود با نام «حاجي آقا، آكتر سينما» قرار داد كه ايران را به «راه تجدد» ميبرد: انتقاد بهمخالفت خانوادههاي سنتي با بازشدنِ پايِ دخترانشان به سينما. زمينة فرهنگي اين طرح در جامعه با شدت و خشونت در حال گسترش بود. بهموازات فعاليتهاي سختكوشانة اوگانيانس در ايران عبدالحسين سپنتا و خانبهادر اردشير ايراني نيز براي ساختن نخستين فيلم مشترك در هندوستان در جستوجوي بازيگر زني بودند كه زبان فارسي بداند و نقش «گلنار» را در فيلم «دختر لر» بازي كند. تا قبل از دورة پهلويِ اول بازي زنانِ مسلمان در نمايشها و تعزيهها ممنوع بود، و پسرانِ جوان و نابالغ، كه «زنخوان» يا «لوره» خوانده ميشدند، با آرايش و گيسوي مصنوعي نقش زنان را ايفا ميكردند.
بازيگران زني كه در اين سالها در فيلمهاي اوگانيانس و مرادي ايفاي نقش ميكردند مانند مادام سيرانوش، ليدا ماطاوسيان، ژاسمين ژوزف، زما اوگانيانس و آسيا قسطانيان (كوستانيان) از بانوان ارمني بودند كه اكثر آنها از صحنة تئاتر به سينما آمده بودند، و بههمين دليل موانع كمتري بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صديقه (روحانگيز) سامينژاد، همسر يكي از كاركنان كمپاني امپريال فيلم بمبئي، را كه از سيزده سالگي از كرمان به هندوستان رفته بود مجاب كند و با اين توضيح كه نام او بهعنوان نخستين بازيگر زن در تاريخ سينماي ايران ثبت خواهد شد ــ كه شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندي، را براي بازي در فيلمش جلب كند. بدين ترتيب گروه هندي ـ ايراني عبدالحسين سپنتا و اردشير ايراني كار خود را در هندوستان آغاز كرد.
«دختر لر» نخستين بار در سيام آبان 1312 در دو سينماي ماياك (ديدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمايش آن سال بعد از دوم مرداد ماه 1313 در سينما ماياك تكرار شد، و پس از يك ماه از چهارم آذر نمايش آن در سينما سپه به مدت پنجاه روز ادامه يافت. سپس با يك دو هفته وقفه در همينسينما از نو بر پرده رفت. استقبال از فيلم بسيار پُرشور بود و حتي «مادر بزرگهاي خيلي پير» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببينند.
در واقع آنچه دربارة سرنوشتِ غمانگيزِ صديقه سامينژاد حدس زده ميشد، و در عمل پيش آمد، دليل اصلي عدم استقبال «خواتين» از ثبتنام در مدرسة هنرپيشگي اوگانيانس بود. ايفاي نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد كه صديقه سامينژاد در سراسر زندگي انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود، دشنام بشنود، مورد ضرب و جرح قرار بگيرد و زندگياش روي آرامش بهخود نبيند؛ گيرم در تهران و اصفهان تشويقش كردند و در آبادان بچهمحصلي با دسته گل به پيشوازش رفت.
صديقه سامينژاد در سال 1349، سيوهفت سال پس از نمايش «دختر لر»، در فيلم مستند محمد تهامينژاد با نام «سينماي ايران از مشروطيت تا سپنتا» حضور يافت و به روايت زندگي دشوار و دريغآور خود پرداخت. تهامينژاد نقل كرده است: «اغلب بهطور كنترلنشدهاي ميخندد، و در حاليكه اشك در چشمانش حلقه زده بود بهمن گفت كه هنگام اقامت در هند ايرانيهاي متعصب، مخصوصاً كرمانيها، او را مورد ضربوشتم قرارميدادند و حتي بطري بهطرفش پرتاب ميكردند.» بهطوريكه همواره مجبور بود همراه محافظ از استوديو امپريال فيلم خارج شود.👇