📢چرا غمی که در داستان‌ها هست زیباست؟. تراژدیایی

📢چرا غمی که در داستان ها هست زیباست؟
@matikandastan
📝تناقضِ تراژدیایی

عباس پژمان: یکی از بحث های جالب دربارۀ تراژدی بحثی به نام تناقض تراژدیایی است. این که چرا غمی که در تراژدی هست زیباست. تراژدی داستانی است که در آن اتفاقات ناگوار و غم انگیزی می افتد، مثلاً بعضی شخصیت ها شکست می خورند، یا به دست دشمن کشته می شوند. با این حال تراژدی زیباست و حتی گاهی خیلی زیباست. این خود به خود سؤالی ایجاد می کند. بدبختی و مرگ چطور می تواند زیبا باشد؟ آن هم بدبختی و مرگ کسانی که ما وقتی سرگذشت آنها را می خوانیم، یا در قالب نمایشنامه و فیلم می بینیم، شدیداً با آنها همذات پنداری می کنیم. یعنی مثل این است که آن شخصیت هایی که دچار آن بدبختی می شوند یا می میرند خودِ ما هستیم، و آن اتفاقات ناگوار و بدفرجامی که برای آنها می افتد انگار برای خود ما می افتد. باری، احساسِ زیبایی لذت بخش است. برای همین است که از خواندنِ تراژدی و احساس زیبایی ای که در آن است لذت می بریم. اما این دیگر چه لذتی است که به قول دیوید هیوم از بطنِ بدبختی زاییده می شود؟ لذتی که در عین حال تمامِ خصوصیات درد و غم را در خود دارد! واقعاً مگر غیر از این است که تراژدی در همان حال که شدیداً غمگینمان می کند، برایمان زیبا هم هست؟

بحث تناقض تراژدیایی مثل بسیاری از بحث های دیگر خیلی قدیمی است. اما جالب ترین و مشروح ترین نظریه هایی که دربارۀ آن وجود دارد دوتاست. یکی متعلق به دیوید هیوم است، که فیلسوف قرن هیجدۀ اسکاتلند و از پیشروان بزرگ تجربه گرایی بود، و دیگری متعلق به زیگموند فروید، که بعضی نظریه های ادبی اش واقعاً عمیق و جالب است. هیوم مقالۀ معروفی دربارۀ این موضوع دارد به نام در باب تراژدی، و فروید هم در نامه ها و رساله های متعدد، و همین طور در بعضی کتاب هایش مثل تعبیر خواب و گزارش هایی دربارۀ روانکاوی، دربارۀ تناقض تراژدیایی بحث کرده است.
۵ فروردین ١٣٩۵
@matikandastan