📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢 انتقاد فرزند آیتالله کاشانی به سریال «معمای شاه» وارد نیست
📢 انتقاد فرزند آیتالله کاشانی به سریال «معمای شاه» وارد نیست
@matikandastan
عبدالله شهبازی، پژوهشگر تاریخ: ◀محمود کاشانی معترض است که در سریال «اتهامات رذیلانه به شخص شاه و به گونه ضمنی به آیتالله کاشانی» نسبت داده شده زیرا صحنه ملاقات فوق اینگونه ترسیم شده: «شاه را در اتاق استراحت آیتالله کاشانی با حضور اشخاص دیگری نشان داد که میگوید: این خانهای است که یک عمر علیه من در آن تحریکات انجام شده است! و سپس آیتالله کاشانی را نشان داد که به نصیحت شاه میپردازد و میگوید: اعلیحضرتا مملکت با کفر میماند ولی با ظلم نمیماند و در بخش پایانی خشم شاه را به نمایش میگذارد که میگوید: شما دم مرگ هم دست از مخالفت و طعنه زدن برنمیدارید!» کاشانی بار دیگر این روایت را «موهن و رذیلانه» میخواند و با پرخاش و عصبانیت سریال را به «دروغپردازی و فریب دادن بینندگان» متهم میکند.
◀آنچه فهمیدم، بدون اینکه صحنه فوق را در سریال دیده باشم، اغراق دراماتیک است و شاید «شعاری» (که با سلیقه سیاسی و ذائقه هنری من سازگار نیست) با هدف ارائه تصویر «انقلابی» از شخصیت سیاسی آیتالله کاشانی. میپذیرم که در زمان عیادت شاه، کاشانی به شدت نحیف بود و شاید درست قادر به تکلم نبود و قبول دارم که چون این عیادت، در فضای پس از فوت آیتالله بروجردی و بحران سیاسی زمان دولت علی امینی، از نظر تبلیغاتی برای شاه مهم بود، به نحوی ترتیب دادند که کسانی در جلوی خانه آیتالله کاشانی اجتماع کنند و برای شاه شعار دهند، ولی علت این همه برآشفتگی و به تبع آن اهانتهای تند به صداوسیما و تهیهکنندگان سریال را، با تعابیری پرخاشگرانه و غیرمودبانه چون «موهن و رذیلانه»، نمیفهمم. صحنه ترسیم شده در سریال برای چه کسی «موهن و رذیلانه» است؟ برای شاه یا برای آیتالله کاشانی؟ و چه اتهامی متوجه سریال است: اهانت به شاه یا «انقلابی» جلوه دادن آیتالله کاشانی؟
◀آیتالله کاشانی قانون اساسی مشروطیت و به تبع آن نهاد سلطنت را قبول داشت و رفتار سیاسی او را باید در این چارچوب توضیح داد. این مسئله عجیب نیست. در فضای سیاسی آن زمان پذیرش قانون اساسی عمومیت داشت: از آیتالله بروجردی که مرجع تقلید بلامنازع زمان بود و به عنوان رهبر دینی جهان تشیع شناخته میشد، تا آیتالله خمینی که در سالهای ۱۳۳۰ سلوک سیاسیاش در کلیات به تبعیت از مشی آیتالله بروجردی بود؛ از دکتر محمد مصدق تا آیتالله کاشانی به عنوان چهرههای اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ از فداییان اسلام که به قتلهای سیاسی جنجالی متعدد دست زدند تا حزب توده که از زمان ترور نافرجام شاه (۱۵ بهمن ۱۳۲۷) غیرقانونی شده و رهبران آن غیابا محکوم به اعدام بودند. در آن دوران، هیچ یک از شخصیتهای دینی و سیاسی پیشگفته و حتی دو سازمان سیاسی فوق حذف نهاد سلطنت را مطرح نمیکردند. اندیشه تغییر نظام سلطنتی؛ یعنی عبور از قانون اساسی مشروطه که به این نظام مشروعیت میبخشید، در دهه ۱۳۴۰ در نظرات آیتالله خمینی به تدریج تکوین یافت و او بود که در کوران امواج انقلابی سالهای ۱۳۵۷-۱۳۵۶، به رغم بسیاری از شخصیتها و احزاب آن زمان، مصرانه بر این نظر پافشاری کرد و سرانجام توانست نظام سلطنتی را منحل و نظام سیاسی جدیدی به نام «جمهوری اسلامی ایران» تاسیس کند. بدین معنا آیتالله کاشانی «انقلابی» نبود؛ ولی به اعتبار این گفته نمیتوان با سید محمود کاشانی همرای شد و صحنه ترسیم شده در سریال را، به دلیل لحن گزنده و نیشدار آیتالله کاشانی خطاب به شاه، «موهن و رذیلانه» خواند.
◀سید محمود کاشانی یا پدر خود را نمیشناسد یا تعلقاتی به جز تعلقات پدر دارد که او را چنین برآشفته و هتاک میکند. امروزه، به لطف برخی نزدیکان آیتالله کاشانی، که در واپسین سالهای زندگی او سخنانش را به نهادهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت پهلوی گزارش میدادند، مجموعهای غنی در دست ماست. این گزارشها آیتالله کاشانی را در سالهای پایانی زندگیاش منتقدی بیپروا با زبانی گزنده و نیشدار علیه حکومت وقت نشان میدهد. (منبع: تارنمای تاریخ ایرانی)
@matikandastan