ت آیت الله روی دست مردم حمل می‌شد، پسر جوان آیت الله را که مرامش اتفاقا متفاوت از پدر بود، چند سال پیش رژیم شاه اعدام کرده بود و ب

ت آیت الله روی دست مردم حمل می شد، پسر جوان آیت الله را که مرامش اتفاقا متفاوت از پدر بود، چند سال پیش رژیم شاه اعدام کرده بود و بغضی خفته در گلوی جوانان شهر پنهان بود. قلوه سنگهایی که از قبل در جیب تظاهرکنندگان جا خوش کرده بود، شیشه های بانک صادرات، اول خیابان سنگ شیر را خرد کرد و انقلاب در همدان آغاز شد. بعد از آن خبر سینمارکس و سوختن چندصدنفر تماشاگر به شهر رسید و پس از آن کشتار هفده شهریور اتفاق افتاد. مشتری های سینما الوند و دیگر سینماها تدریجا کمتر و کمتر شدند. و انقلاب جدی و جدی تر شد. روز 30 مهر پاسبان های شهربانی از بالای هتل کاخ اول خیابان شورین چندین نفر از تظاهرکنندگان را به ضرب گلوله کشتند و از آن روز شهر غمگین و سینماها کم کم تعطیل شد. هر روز میدان شهر شلوغ و شلوغ تر می شد و گاه و بیگاه گلوله ای هم شلیک می شد، جوانی در خون می غلتید و سینما الوند آرام می گریست. هیچ کس متوجه رنجی که سینما از دیدن کشتار می کشید، نمی شد و یک روز سینما الوند آتش زده شد و همزمان سینما تاج، سینما هما و سینما لوکس هم آتش گرفتند و از آتش نشانی هم کاری ساخته نبود، خیابان ها و میدان پر از مردم بود و کسی به ماشین آتش نشانی راه نمی داد و انگار مردم داشتند انتقامشان را از حکومت شاه به وسیله ی آتش زدن سینماها می گرفتند. سینماها می سوخت و عده ای قرقره های دو هزار فوتی پزیتیو را از بالای خیابان بوعلی به سمت میدان رها می کردند. قرقره باز می شد و نوار فیلم مثل متر بناها روی کف آسفالت کشیده می شد. سطح خیابان بوعلی و کف میدان پر شده بود از پزیتیو فیلم 35 میلیمتری و این روز، روز سینما سوزان در زادگاه من بود. غروب که شد سینما الوند نیمه سوخته، غریب و آرام به میدان نگاه می کرد و چند روزبعد دید که یک تانک نظامی برای حفاظت از مجسمه شاه وسط میدان پارک شده. اما دیگر دیر شده بود شاه که از کشور خارج شد کمی بعد مجسمه اش را مثل بیست و پنج مرداد 32 پایین کشیدند و این بار سینما الوند زخمی، دل و دماغ تماشا نداشت.
انقلاب پیروز شد، سینما الوند و سینما همای نیمه سوخته مصادره و تعمیر شدند، اسم سینما الوند شد سینما فلسطین و اسم سینما هما شد سینما قدس و نمایش فیلم در هر دو سینما آغاز شد، سینما تاج و سینما لوکس بلاتکلیف ماندند و با شروع جنگ، سینما تاج تبدیل شد به محل جمع آوری کمکهای مردمی به جبهه ها و هر هفته کامیون های حاوی کالا از جلوی سینما به سمت جبهه ها حرکت می کردند. سینما الوند تا سال 1387 فعال بود و به دلیل گود برداری در اطراف آن و احتمال ریزشساختمان، سینما تعطیل شد و بازسازی اسلوموشن آن با کمبود بودجه آغاز شد و هفت سال بعد در پنجم مهرماه 1394 همزمان با جشنواره فیلم نوجوان همدان سینما الوند با نام سینما فلسطین بازگشایی شد و پس از سی و شش سال مدیران شهر اسم الوند 1 و 2 را به دو سالن جدید سینما برگرداندند. سینما الوند یا سینما پارادیزوی همدانی ها دوباره به نمایش فیلم پرداخت و روزی خوش، مشابه سال 1310 که عارف و قمر بر روی سن این سینما کنسرت دادند، برای شهر رقم خورد. سینما الوند ناظر بر رفت و آمد مردم و جنب و جوش "میدان" آماده شد که خاطرات سینمایی نسلی دیگر را در شهر رقم بزند.
امروز مرکز رویا سازی شهر 84 ساله است و ما داریم آماده می شویم که یکصدمین سال تولدش را هم شانزده سال دیگر جشن بگیریم.