توضیحی که نویسنده رمان «یار» لازم دانست:. 📢شخصیت «آران» متمایز از «دکتر تقی ارانی» است

توضیحی که نویسنده رمان "یار" لازم دانست:
📢شخصیت "آران" متمایز از "دکتر تقی ارانی" است
@matikandastan

حسین خسروجردی: رمان یار در اعتدال و انصاف و تجربه های گویای خود انگار الزام به دفاع از همزاد قهرمان داستان خود ، دکتر تقی ارانی هم هست. با این همه ناگزیرم که تمایز این دو، یعنی آران به عنوان قهرمان داستان و دکتر اَرانی به عنوان یک شکل یا تصویری فضای تاریخی یک دوران بدهم که این دو، هر کدامشان جایگاه خودشان را دارند و تعریفی جداگانه می پذیرند.
در تشخص این دو می توان از قهرمان داستان کلیدر نوشته محمود دولت آبادی نام برد که نامش گل محمد است که این قهرمان فرق ماهوی با گل محمد یاغی دارد و به نوعی می توان گفت که این آن نیست و فقط دولت آبادی به منظور الزام بیان موقعیت جغرافیای تارخیی یک دوران آن را آورده است. نشانه ای برای ره گم نشدن است. درست مثل قهرمان و نماد اعلای شاعر بزرگ ما حافظ که پیر مغان است و حافظ با سیمای اوست که غزل می سراید.
حالا با توصیفی که دادم بهتر می توانم به اینهمانی دکتر تقی ارانی و شخصیت شایسته او جداگانه از رمان بپردازم و بگویم که او به تعبیر و قضاوت های تاریخی چگونه انسانی بوده است. در مورد داوری و بزرگداشت و پاسداشت دیدگاه او به اسلام همین بس که در زمان تحصیل در آلمان قصیده ای در مولود حضرت رسول(ص) سروده است که روزنامه آزادی شرق ، چاپ برلین آن را به چاپ رسانیده است. که می شود آن را به عنوان یک نمونه تفاهم از او نام برد.
اما قضاوت و برداشت منصفانه خسرو معتضدکه یکی از زبدگان تاریخ نویسی روز ایران است و هر هفته هم درباره تاریخ معاصر در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران برنامه دارد، در کتاب تاریخ ۵٧ ساله پهلوی صفحه ٣۰٢ می نویسد: "فرهنگ و بینش و درک دکتر ارانی فراتر از آن بود که دانش وسیع خویش را در خدمت مکتبی انسانی تر و عاقلانه تر نگذارد. نظام دیکتاتوری رضا شاه، در قبال دانشمندی چون او به بدبین ترین، خشن ترین و ناکارآمد ترین حربه ها همچنان که شیوه هر نظام دیکتاتوری خام و خشن است، دست یازید. او را به زندان انداخت و تمام راه های پویش فکری را بر او بست. او را با سرما، گرسنگی، بیماری و بی دوایی قرین ساخت و خردمندی را که می توانست در خدمت مردم میهن خویش، ایران باشد، در جوانی به گور فرستاد." (تاریخ 57ساله پهلوی. خسرو معتضد. صفحه 302 – انتشارات علمی – چاپ اول 1380)

(منبع: یادداشت خسروجردی در تارنمای اسرارنامه)
@matikandastan