هفتم نوامبر، سالروز تولد آلبرکامو

هفتم نوامبر، سالروز تولد آلبرکامو

کامو در مونداوی (نیو درین) الجزایر از پدری فرانسوی و مادری اسپانیایی متولد شد. پس از آنکه پدرش درسال ۱۹۱۴ در آغاز جنگ جهانی اول کشته شد، کامو نزد مادر و مادربزرگش در فقر بزرگ شد. مادرش کارگری بی‌سواد و روزمرد بود. بیماری سل به تحصیلات کامو در دانشگاه الجزیره پایان داد و او را به ترک فوتبال نیز واداشت. پس از آن زندگی او در تئا‌تر به عنوان نمایشنامه نویس، مدیر و بازیگر خلاصه می‌شود. این فعالیت‌ها اشتیاق جوانی او بود. سپس به سیاست روی آورد و مدتی کوتاه عضو حزب کمونیست بود. در سال‌های دهه ۱۹۳۰ نیز فعالیت خود را به عنوان روزنامه نگار آغاز کرد.

نخستین نوشته‌های کامو که در نخستین کامو (Le premier Camus) (۱۹۷۳) گردآوری شده، از موضوعات آثار آتی او خبر می‌دهد. عروسی (Noces) (۱۹۳۹) و پشت و رو (L» envers et l» endroit) (۱۹۳۷) مقاله‌هایی غنایی و روایی درباره زیبایی الجزایر و شادی و غم و دل نگرانی‌های فکری کاموی جوان هستند. رمان بیگانه، مقاله افسانه سیزیف (Le mythe de Sisyphe) (۱۹۴۲)، نمایشنامه کالیگولا (Caligula) (۱۹۴۴) و سوء تفاهم (Le malentendu) (۱۹۴۴) آراینده چیزی هستند که کامو آن را «تسلسل پوچی» می‌نامید. در این آثار کامو معنای مورد نظر خود از پوچی وجود بشری را نمایان می‌سازد: موجودات بشری پوچ نیستند، بلکه برای آنان در دنیا بودن پوچ است.

از نگاه کامو، بشر نمی‌تواند در دنیا خود را در آسایش احساس کند، زیرا در شوق نظم، روشنی، معنا و زندگی ابدیست و حال آنکه دنیا درهم و برهم، پوچ و بی‌تفاوت است و تنها رنج و مرگ را عرضه می‌دارد. بدین سان موجودات بشری با دنیا بیگانه یا در آن منزوی هستند. کمال و بزرگی او را به رویارویی و پذیرش کماهی شرایط بشری و یافتن بی‌آلایش برون رفت‌هایی بشری از این گرفتاری ملزم می‌کند. شخصیت اصلی بیگانه که پس از محکومیت در انتظار مرگ به سر می‌برد، و نیز قهرمان اسطوره‌ای یونانی – سیزیفوس- که به غلتاندن سنگی سنگین به بالای یک کوه محکوم است، هردو یک نوع واحد بشری از شادی را می‌شناسند زیرا آن‌ها محدودیت‌های عقل و زندگی بشر را می‌پذیرند. امپراطوری روم، کالیگولا، در نمایشنامه کامو به همین نام، که این محدودیت‌ها را می‌شکند و تلاش می‌کند به یک اله تبدیل شود، تجسم پوچی است و باید با طغیان زیر دستان خود نابود شود.

#دوشنبه#هنرآنلاین