بانودئنا گرهی به ابروهایش انداخت وگفت: باید هوم را به او بخورانیم. گویا از طایفه زبان درازان است

بانودئنا گرهی به ابروهایش انداخت وگفت:باید هوم را به او بخورانیم.گویا از طایفه زبان درازان است.گفتم:ببین من زبان دراز نیستم ببین ...آاااااا
زبانم تا روی پاهایم بلند شده بود.

📒محافظین تپه
✒لیلا امانی