طبق این نظریه زیبایی شناسی، لازم نیست که هنر معنایی داشته باشد؛ فقط وجود داشتن برای هنر کافی است

طبق این نظریه زیبایی شناسی، لازم نیست که هنر معنایی داشته باشد؛ فقط وجود داشتن براي هنر كافي است. به بيان ديگر، هدف هنر «هنربودن» است نه تعليم دادن يا الهام‌بخشيدن يا درس اخلاقي دادن.
بارتلمي نويسنده‌اي نوآور و خلاق بود و داستان‌هاي گوناگوني خلق كرد. برخي از داستان‌هاي او در قالب كلاژ هستند و ايماژها و متن‌هاي مختلف را با هم در مي‌آميزند. تعدادي از داستان‌هايش به صورت ديالوگ‌هايي بين دو فرد ناشناس نوشته شده‌اند. بعضي از آثار او به كلي از شيوه‌هاي سنتي داستان‌نويسي فاصله مي‌گيرند در حالي كه تعداد ديگري به سبك‌هاي سنتي نزديك‌ترند.
دنياي بارتلمي پر از حوادث عجيب و غريب است: مثلاً ادوارد لير شاعر مهمليه‌نويس دوستانش را دعوت مي‌كند تا در مراسم درگذشت او شركت كنند و شاهد مرگ او باشند. در داستان ديگري چند نفر تصميم مي‌گيرند دوست خود را براي آن كه: «پا از حد خود بيرون گذاشته است» دار بزنند و در مورد موسيقي‌اي كه قرار است در مراسم اعدام اجرا شود، نوشتن دعوت‌نامه‌ها، اياب و ذهاب مهمانان و نحوه اعدام كردن دوست‌شان تصميم‌گيري مي‌كنند. اما همه اين تجربه‌هاي غريب به گونه‌اي توصيف مي‌شوند كه از همدلي‌هاي عاطفي مخاطب احساسات گوينده داستان فارغ‌ هستند. همان‌طور كه موريس كوتورير مي‌گويد يكي از خصوصيات سبكي آثار بارتلمي سرد و بي‌احساس بودن بيان داستان است يا مثلاً در داستان «مدرسه» اتفاقات عجيب و غريبي رخ مي‌دهد: گياهان، حيوانات دست‌آموز و هم‌شاگردي‌هاي مدرسه همراه با تعداد زيادي از افراد ديگر در يك دوره كوتاه مي‌ميرند، اما همه اين‌ها به گونه‌اي بيان مي‌شود كه گويي اتفاقي طبيعي هستند، مثلاً علت خشك شدن باغچه‌ها آبياري بيش از حد و علت مردن موش‌ها حمل كردن آن‌ها در كيسه‌هاي پلاستيكي است، يعني اتفاقي كاملاً طبيعي، عادي و روزمره. يا در صحنه‌ پاياني داستاني، جمله‌هاي فيلسوفانه‌اي را در دهان كودكان اين مدرسه ابتدايي كه اكنون با مفهوم مرگ آشنا شده‌اند و درباره‌ آن مي‌انديشند قرار مي‌دهد. نمونه ديگري از اين رويدادهاي غريب را در داستان «رئيس‌جمهور» مي‌توان ديد. نويسنده در اين داستان امريكا را در دوران معاصر به تصوير مي‌كشد. رئيس جمهور امريكا مردي كوچك اندام و ظاهراً زيرك است. هيچ‌كس گمان نمي‌كند كه مردي ريزنقش در انتخابات رياست جمهوري موفق شود. اما او با رأي اكثريت قاطع پيروز مي‌شود. مردم معتقدند كه او مشكلات جامعه را شناسايي مي‌كند و براي آن‌ها راه‌حلي مي‌يابد. با اين حال، هيچ‌كس نمي‌داند كه چه اتفاقي قرار است بيفتد. مردم غش مي‌كنند. جامعه باور دارد كه رئيس‌جمهور قادر است كارهاي بزرگي انجام دهد اما كسي نمي‌داند كه آن كارهاي بزرگ چه چيزهايي مي‌تواند باشد.

مردم همچنان غش مي‌كنند
وضعيت امروز بشر تأثير عميقي در بارتلمي و در نوشته‌ هاي او داشته است. داستان‌هاي او به صراحت و با زباني طنز‌آميز، شيوه زندگي انسان‌ها را به نمايش مي‌گذراند. بارتلمي به بيان مشكلاتي مي‌پردازد كه پيامد جهاني عاري از معيارهاي عقلاني است، دنيايي كه در نبود ايمان به خدا همه ارزش هايش اختياري و دل بخواهي مي‌شوند و نسبي‌گرايي اخلاقي بر آن حكمفرما مي‌شود. نتيجه اجتناب‌ناپذير اين وضعيت، سردرگمي، تزلزل‌هاي گمراه‌كننده، كجروي‌ها، رفتارهاي نابهنجار، وحشت و انزجار است. بارتلمي گسيختگي‌ها و ناپيوستگي‌ها زندگي بشر را به نمايش مي‌گذارد. او از اين وضعيت ابراز تأسف نمي‌كند. جهان بي‌معناست، پس نمي‌توان انتظار داشت كه هنر معنايي داشته باشد. هنر او فقط اين بي‌معناست، پس نمي‌توان انتظار داشت كه هنر معنايي داشته باشد. هنر او فقط اين بي‌معني‌ها را به بازي مي‌گيرد. ازدواج و فروپاشي آن، مشكلات زندگي خانوادگي و عجز مردم از فراگرفتن زندگي در فرهنگ خود از مضامين ديگري است كه در داستان‌هاي بارتلمي مطرح مي‌شود. گاه نيز در نوشته‌هايش جامعه فعلي را و نگرش‌هاي آن را به مسائل مختلف ريشخند مي‌كند.
براي نمونه، در داستان «رئيس‌جمهور» جامعه امريكا را به تصوير مي‌كشد و مردم كه بدون آگاهي و شناخت رأي مي‌دهند و هرگز نمي‌دانند كه چرا شخصي را انتخاب كرده‌اند. در عين حال، اميدوارند كه رئيس‌جمهورشان منجي‌اي باشد كه آن‌ها را از سردرگمي نجات دهد. مردم به نوعي خمودگي دچارند و رهبر عجيب و غريب خود را عنان گسيخته تشويق مي‌كنند و در اين شرايط خود از زير بار مسئوليت شانه خالي مي‌كنند و همه كارها را به اين مرد مرموز مي‌سپارند. در عين حال، رئيس‌جمهور كسي است كه وقتي صحبت مي‌كند «آدم فقط آهنگ كلامش را مي‌شنود»، زيرا در واقع حرف مهمي نمي‌زند و فقط ژست‌ رئيس‌جمهور را به خود مي‌گيرد و گفته‌هاي پوچ و بي‌معني را تكرار مي‌كند. براي همين، تنها چيزي كه روزنامه‌ ها در گزارش‌هاي خود مي‌نويسند، اين است كه او: «به تعدادي مسائل در فلان حوزه اشاره كرد».
در داستان «جهش» درماندگي انسان‌ها و فاصله آن‌ها با خداوند را به نمايش مي‌گذارد. در اي