📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
شانس بد.. بیدار شدم، در حالی که در تمام بدنم احساس درد شدیدی میکردم
شانس بد
بیدار شدم ، در حالی که در تمام بدنم احساس درد شدیدی می کردم .چشمانم را که باز کردم ، یک پرستار بالای سرم ایستاده بود.
پرستار گفت :”آقای فوجیما ، شانس با شما یار بوده که از بمباران دو روز پیشِ هیروشیما جان سالم به در بردید. وحالا نگران نباشید چون توی این بیمارستان در امانید.”
با صدای ضعیفی پرسیدم : “من الان کجام؟”
و او جواب داد : ” ناگازاکی !
“آلن ایی مایر”
مترجم : علیرضا دوراندیش