ادای دین به ساموئل بکت. 📢 بیا هیچ کاری نکنیم، اینجوری مطمئن‌تره

ادای دین به ساموئل بکت
📢 بیا هیچ کاری نکنیم، اینجوری مطمئن‌تره
@matikandastan


آنگاه که خسته شدی/ آنگاه که از پای درآمدی/ مهم نیست!/ باز مقاومت کن/ باز بجنگ و شکست بخور/ این‌بار، شکست بهتری خواهی خورد!
حامد داراب: «مالون می‌میرد» اثر تحسین‌شده ساموئل بکت را نخستین‌بار در ‌سال ١٣٤٧ محمود کیانوش (١٣١٣مشهد)، محقق ادبی، شاعر و نویسنده معاصر ایرانی به فارسی ترجمه می‌کند. اثری که نشر «نیل» آن را به پیشخوان کتابفروشی‌های دهه ٤٠ تهران و شهرستان‌ها می‌آورد و در ‌سال‌جاری یک‌بار هم به وسیله نشر «خوارزمی» بازنشر می‌شود، کیانوش در ترجمه این اثر پرطمطراق بکت، همان‌گونه قلم زده که سال‌ها در مقام سردبیری مجله‌های «صدف» و «سخن» قلم زده؛ با توجه و تأکید به دریافت‌های توده‌های مردم و استفاده از اصطلاحاتی بومی. پس از این، «مالون می‌میرد» ٣٦‌سال بعد در ١٣٨٣ به وسیله «مهدی نوید» و به همت نشر «پژوهه» ترجمه می‌شود. با این همه عدم‌همراهی دو موومان دیگر این کتاب، یعنی «مالوی» و «نام ناپذیر» که از آن به‌عنوان سه‌گانه ساموئل بکت یاد می‌کنند با ترجمه‌های گذشته «مالون میمیرد»، باعث شده بود که درک دقیقی از آنچه بکت این نویسنده آشوبنده قرن ما، با تالیف این سه‌گانه در نظر داشته است؛ میسر نشود. حالا اما «سهیل سمی» این سه‌گانه را ترجمه و به همت نشر «ثالث» روانه بازار کرده است. سه‌گانه‌ای از نویسنده قابل تقدیس ما انسان‌های قرن اتم که هیچی و فناپذیری‌مان را، همچون لکه تعفنی، پیش‌بینی‌مان می‌گیرد و با احترام می‌گوید که: بو کنید، این بوی انسانیت فراموش شده شماست. نویسنده‌ای که گویی اندیشه دیالکتیک «خدایگان – بنده» هگل را بهتر از هگل دریافته و پیش از این «در انتظار گودو» را با نگاهی بر این اندیشه نوشته، بکت می‌داند که تاریخ با کشمکش برای شناخت آغاز می‌شود، مبارزه‌ای برای شأن و حیثیت، او به تجربه همسطح‌سازی دنیای کهن و اشرافیت به‌عنوان یک فقدان نگاه می‌کند، اگرچه هرگز اشرافیت را تقدیس نمی‌کند. اندیشه‌ای که باعث می‌شود نمایشنامه‌های بکت، سرشار از دگرسانی باشند؛ دگرسانی‌هایی که کاملا اتفاقی و بی‌دلیل‌اند و نظمی طبیعی یا الهی بر آنان حکمفرما نیست و او رنج چنین دریافت‌هایی را آن‌جا نمایان می‌کند که شخصیت استراگون «در انتظار گودو» می‌گوید: « بیا هیچ کاری نکنیم، اینجوری مطمئن‌تره» بکت تمایلی به تجلیل از امر قلع‌وقمع‌سازی اشرافیت به‌عنوان آزادی محض ندارد تا آن‌جا که در نمایشنامه‌هایش، انسان مدرن ظاهرا آزادی خود را به بهایی گزاف به کف می‌آورد و وقتی که از دست آنچه حاضر بود برایش بمیرد خلاصی می‌یابد معنای آنچه را باید برایش زندگی کند را از دست می‌دهد. آثار بکت اما به شکلی آشتی‌ناپذیر دموکراسی منش‌ها را به نمایش می‌گذارد، دموکراسی‌ای در شیوه گذران زندگی، دموکراسی‌ای در آشکار شدن باورهای مردم در برابر مردم.(منبع: روزنامه شهروند)
@matikandastan