📢خاطره مرحوم ایرج کریمی از قاسم صنعوی مترجم سرشناس

📢خاطره مرحوم ایرج کریمی از قاسم صنعوی مترجم سرشناس
@matikandastan

ایرج کریمی: همیشه یک چیزی را می‌گویم که خب، ظاهراً، جنبه شوخی دارد؛ ولی این را جدّی می‌گویم. پیش از انقلاب واقعاً این‌طور به‌نظر می‌رسید که هرکسی که از خانواده‌اش قهر کند، می‌رفت خواننده می‌شد. بعد از انقلاب، به نظر من، نقدِ فیلم جای آواز را گرفته. منتقد شدن خیلی راحت شده. پیش از انقلاب اصلاً این‌طور نبود. یادم می‌آید که "پرویز دوایی" پشت‌جلد مجله "رودکی" یادداشت‌هایی می‌نوشت. بعد از آنکه "دوایی" نقد فیلم را رها کرد، "رودکی" یک منتقد فیلم می‌خواست. من آن زمان دانشجوی پلی‌تکنیک بودم و ارتباطی هم با مطبوعات نداشتم. یک روز بلند شدم رفتم دفتر مجله"رودکی" پیش"قاسم صنعوی" که آن زمان سردبیر مجله بود. یادم می‌آید که صنعوی آدم خیلی محترم و متینی بود و به‌نظرم قدری هم وسواسی بود. چون اصرار داشتند دَر را خودشان باز کنند و تازه آن را هم با آرنج باز می‌کردند. من، آن زمان جوانی بودم بیست و یکی- دوساله بودم با شلوار جین و کفش اسپرت.. ولی رفتار خیلی محترمانه‌ای با من داشتند. گفتند که ما اینجا مشاورینی داریم که مطالب را می‌خوانند و اگر تایید کنند می‌توانید برای "رودکی" بنویسید. نمونه مطالبم را دادم و تاریخی هم برای پی‌گیری ازشان گرفتم. سرِ آن تاریخ رفتم، آقای "صنعوی" گفتند مشاورانش مطالب را خوانده‌اند و تایید کرده‌اند. ولی من نرفتم آن‌جا بنویسم. دلیل این‌که چرا، به این برمی‌گردد که راستش می‌ترسیدم. ولی اینکه چرا مراجعه کردم، به‌این‌خاطر بود که انگار می‌خواستم این موضوع را با خودم حل و فصل کنم. (منبع: روزنامه سازندگی، شماره ۱۵٨/مصاحبه محسن آزرم و کریم نیکونظر با ایرج کریمی)
@matikandastan