📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢این همه حوادث مهم، و دریغ از حتی یک نویسنده؟
📢این همه حوادث مهم، و دریغ از حتی یک نویسنده؟
@matikandastan
امیلی امرایی: «من در افریقا بودم و این چیزهایی است که دیدم؛ از انقلابی به کودتایی، و از جنگی به جنگ دیگر رفتم. عملاً شاهد حادث شدن تاریخ، تاریخ واقعی، تاریخ معاصر، تاریخ ما بودم. در ضمن در شگفت بودم که هرگز یک نویسنده ندیدم، هرگز به شاعری، به فیلسوفی، حتی به جامعهشناسی برنخوردم. اینها کجا بودند؟ اینهمه حوادث مهم، و دریغ از حتی یک نویسنده؟»
◀او شاهد عینی ۲۷ انقلاب بود، قرار بود در لحظه خبرها را برای خبرگزاری در لهستان مخابره کند، اما دفترچهی دیگری هم داشت، دفترچهای که برای ثبت لحظههایی خارج از چارچوب خبر سراغش میرفت و حاصل همین دفترچه بود که او را به شهرتی ستودنی رساند، شهرتی که در کتابهایی همچون «امپراطور»، «شاهنشاه» و «یک روز دیگر از زندگی» متجلی شد.
◀کمتر از یک دهه از مرگ ریشارد کاپوشچینسکی کبیر میگذرد و چندی است که اتهامهایی از گوشهوکنار علیه سبک و سیاق او مطرح میشود، اینکه کجای گزارشهای او واقعی است و کجای آنها وابسته به تخیل و ادبیات [...] اما انگار کاپوشچینسکی میدانست قرار است روزی در مبحث روزنامهنگاری نوین، که مدام بحث منبع مطرح میشود، در مظان چنین اتهامی قرار بگیرد و برای همین هم در گفتوگویش با بیل بوفورد، سردبیر مجلهی «گرانتا»، چنین پاسخی داده است.
◀[...] خیلیزود آثارش به بیش از سی زبان زندهی دنیا ترجمه شد و جوایز ادبی را از آلمان، فرانسه، کانادا، ایتالیا، ایالات متحده و کانادا از آن خود کرد.
◀کاپوشچینسکی سالهای نوجوانیاش را در فقر مطلق سپری کرده بود، آنچنانکه در گفتوگوهایش میگوید رویای نوجوانیهایش داشتن یک جفت کفش بوده و تا سیسالگی حتی چشمش به دستگاه تلفن هم نیفتاده بود.اما با کار کردن برای آژانس خبری لهستان بهقول خودش دیگر نان و کرهای برای خوردن داشت و رسیدن به روزهای اوج را بهزودی تجربه کرد.
◀«امپراطور» اولین اثر اوست که در ۱۹۷۸ به انگلیسی ترجمه شد، کتابی که خیلی زود دنیا را تکان داد و سویهی تاریک دیکتاتوری بدوی هایله سلاسی در سرزمین حبشه یا همان اتیوپی امروزی را علنی کرد، کتاب چنان با استقبال روبهرو شد که خیلی زود با نمایشنامهای که جاناتان میلر از آن اقتباس کرده بود سر از تئاتر رویال کورت لندن درآورد.
◀در کتاب «شاهنشاه» کاپوشچینسکی با همان شیوهی روایی ساختار قدرت در ایران و آخرین روزهای امپراطوری محمدرضا شاه پهلوی را به تصویر میکشد،او پازلی را کنار هم میچیند که ایران در آستانهی انقلاب را با مجموعهای از رویدادهای ریز و درشت برای خواننده زنده میکند.
◀او ما را به جایی میرساند که بپذیریم انقلاب ایران احتمالاً اجتنابناپذیر بوده و ضمناً این باور را به چالش میکشد که انقلاب ایران حاصل دسیسههای خارجی بوده است.
◀اما او اولبار با «امپراطور» به خوانندهی فارسیزبان معرفی شد. حسن کامشاد در مقدمهی کتاب نامهای از آقا بزرگ علوی، نویسندهی ایرانی، را منتشر کرده که خطاب به او نوشته شده است. بزرگ علوی از خواندن «امپراطور» لذت برده و با آن همذاتپنداری کرده است. او در این نامه برای کامشاد نوشته است: «الآن کتاب «امپراطور» را تمام کردم. بگذار اول به زبان شما فرنگیها با یک جوک شروع کنم. مرد بیسروپایی در خیابان به مقام شامخ خانوادهی سلطنتی توهین میکرد و بد و بیراه میگفت: خودش کارهای بدبد میکند، خواهرش فاسق طاق و جفت دارد و مادرش… فحشهایی که بنده نمیتوانم روی کاغذ بیاورم. پاسبانی که این یاوهگوییها را شنید گفت: به کی داری فحش میدی؟ جواب داد: من مقصودم خانوادهی سلطنتی انگلیس است. آژان بیحیا گفت: نه، نه، این نشانههایی که میدهی مال خودمان است.»
◀ارتش آنگولا پیش میآید و او سایهی مردانی از سیا و سازمان اطلاعات پرتغال را در این کشور تبآلود گزارش میکند. کاپوشچینسکی با داستانهای باورنکردنی از گرما، عصبیت و اخباری که باید هر شب برای تلکس ورشو میفرستاد تصویری غریب میسازد، صحنههای دیوانهواری از خشونت که شاید تنها در آنگولا و افریقا دیده میشد.
◀«وقتی در شهرهای بزرگ و آرام اروپایی راه میروم و میبینم مردم پشت خط قرمز توقف میکنند،خندهام میگیرد. یادم میآید که چطور این متمدن بودن میتواند در کسری از ثانیه تبدیل به بدویت و درندهخویی بشود.قساوت آدمی چیزی است که بارها در بحران و جنگ به چشم دیدهام.به نظرم هیچچیز به اندازهی آرامش و صلح بیدوام نیست.»
◀او مینویسد: «من با آنچه در کتابخانه به اسم تاریخ توی قفسه گذاشتهاند بیگانهام.آنچه در کف خیابان و زیر رگبار گلوله به من القا شده است،تاریخ را برایم میسازد.برای همین هم باید بگویم چیزی که من از تاریخ و روایت آن میفهمم این است که اشتباه کردهاید اگر دربارهی آدمهایی نوشتهاید که دستکم مدتی درشرایط آنها نزیستهاید.» (منبع: شبکه آفتاب)
@matikandastan