📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
اساطیر ایران. حسن کامشاد
اساطیر ایران
حسن کامشاد
در میان انبوه اوراق و دفترچههای بازمانده از شاهرخ مسکوب، به تعدادی جزوه درسگفتار برخوردم و یادم آمد در اوایل دهه 1350 از شاهرخ دعوت شد در «مدرسه عالی تلویزیون و سینما» اساطیر ایران تدریس کند.
سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران پس از آغاز کار و گسترش یافتن فعالیتهایش احساس کرد موسسهای آموزشی لازم دارد که نیروی انسانی مورد نیاز در بخشهای گوناگون را تربیت کند. بدین منظور در سال 1348 مدرسه عالی تلویزیون و سینما پایه نهاده شد تا دانشآموختگان آن در سازمان رادیو - تلویزیون و حوزه سینما به کار بپردازند.
شاهرخ، از نوجوانی شیفته شاهنامه بود و همانگونه که حاشیهنویسیهای او بر مجلدات شاهنامه بروخیم و شاهنامه چاپ مسکو طی سالیان نشان میدهد به اسطوره و سیر آن در حماسه توجه ویژه داشت. علاوه بر اینها به ترجمه برخی تراژدیهای کلاسیک یونان از جمله اودیپوس شهریار، اودیپوس در کلنوس و آنتیگونه نوشته سوفوکلس؛ پرومته در زنجیر نوشته آشیل هم پرداخته بود.
مسکوب اسطوره را دستگاه «منطقی» و بسامان نمیدانست و یا دستکم سامان آن را جدا از منطق امروزی ما میشمرد. «در تفسیر اسطوره، روش و معیاری نهایی وجود ندارد و آن را میتوان در زمینهها و یا برداشتهای متفاوت؛ دین و مابعدالطبیعه، عرفان، فلسفه، زبانشناسی، مردمشناسی، روانشناسی و روانکاوی و غیره بررسی کرد و فهمید، به نحوی که هر یک از آنها در تعبیر و دریافت خود درست و پذیرفتنی باشد چون که اسطوره، مانند زندگی و طبیعت زنده، در ژرفای خود حقیقتهای گوناگونی نهفته دارد و هر حقیقتی میتواند بسته به نگاه بیننده، یکی از چهرههای خود را جلوهگر سازد.»
در اساطیر ایران، انسان برای دستیاری خدا در نبرد با بدی به جهان میآید. از درماندگی او در میدان عمل نشانی نیست. اندیشه و عمل آدمی یکی است و بشر از طبیعت جدا نشده است. انسان حماسه برای دست یافتن به طبیعت پیرامون با نیروهای طبیعی و ماورالطبیعی، با آدمیان و دیوان و خدایان میجنگد؛ «بهروزی این جهانی سعادت و کمال روح اوست و رستگاری او در پیروزی است.»
درسگفتارهای شاهرخ مسکوب برای اولین بار در نشریه مهرنامه شماره 39 منتشر شد و قبل از آن در جایی چاپ نشده بود.
@hammihann