✒استحاله در مدار بسته. به داستان اول مجموعه داستان «لب خوانی» نوشته ابوذر قاسمیان

✒استحاله در مدار بسته
@matikandastan

نگاهی به داستان اول مجموعه داستان "لب خوانی" نوشته ابوذر قاسمیان

حوریه رحمانیان: ◀داستان بازی در مدار بسته نوشته‌ی ابوذرقاسمیان اولین داستان از مجموعه ‌لب‌خوانی است که انتشارات نگاه درسال ۱۳۹۵منتشر کرده و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسیده.

◀داستان را راوی نقل می‌کند که فضای دور و برش را از طریق دوربین‌های مدار بسته رصد می‌کند. درواقع چشم راوی زاویه‌ی دید محدود دوربینهای مدار بسته است. چهار دوربین در یک مجموعه‌ی اسقاط‌سازی خارج از شهر می‌شود زاویه‌ی دید راوی. راوی از آن جنس راوی های تک‌افتاده و تنهاست که در آن محیط خشن بیابانی، میان روزمرگی‌ها دنبال بازی و خیال‌پردازی است ولی این بازی برایش از حد یک بازی صرف فراتر رفته و به نوعی وسواس بدل شده.

◀غیر از زبان و لحن راوی که نشان‌دهنده‌ی شخصیت تا حدودی خیال‌پردازانه‌ی اوست، جاهای زیادی در متن نگاشته شده که نشان از پنهان کاری آدم‌های درون داستان دارد. انگار همه، چیزی دارند برای پنهان کردن از دیگری که گاهی دوربین اتفاقی می‌چرخد و رمز و رازشان را برملا می‌سازد و کارکرد نقطه‌ی کور یا خلأ در داستانی که از زبان راوی و گاهی چشم دوربین روایت می‌شود همین است.

◀چرا نویسنده توصیف فضا از طریق دوربین‌ها را به عنوان فرم داستان انتخاب کرده؟ این سؤالی است که چند بار از خودم پرسیدم و نهایت چیزی که توانستم متصور شوم این بود. شاید هدف از داستان، ترسیم یک نظام توتالیتر یا سیستم تمامیت‌خواه باشد و دوربین‌ها چشم‌های این سیستم‌اند تا همه‌ی اعمال و سکنات افراد موجود در این سیستم توسط یکدیگر کنترل شود.

◀داستان بازی در مدار بسته پایان‌بندی خوبی دارد و مجالی می‌دهد به فردیت و خیالپردازی راوی، پایان جایی است که راوی در آن گیج واگیج است و با چرخش دوربین‌ها واقعیت را با خیال خود در هم می‌آمیزد و از نگاه خود آن‌طور که می‌خواهد به همه‌چیز نگاه می‌کند، انگار ضربه‌ی نهایی کار خود را می‌کند و نمی‌گذارد چشم راوی کاملاً مسخ و به یک دوربین تبدیل شود.

📎برای دریافت این داستان کوتاه به نشانی زیر رجوع کنید:
https://www.radiozamaneh.com/284669

@matikandastan