مدام گرسنه بودم؛ امابیش ازآن، تشنه این بودم که کسی مرابغل کند …نوازش کند …آغوش‌باز، کم پیدامی‌شد

مدام گرسنه بودم؛امابيش ازآن،تشنه اين بودم که کسي مرابغل کند...نوازش کند...آغوشِ‌باز،کم پيدامي‌شد.دورتادور ما جنگ بودو همه غم وغصه داشتند.
📒آخرین شاهدان
✒سوتلانا آلکسیویچ
✏مصطفی مظفری
📎نشر هیرمند