📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
پس از اجرا و پخش در نمایشنامههای رادیویی، در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی برای اجرای کنسرتها نیز محبوب شد
پس از اجرا و پخش در نمایشنامه های رادیویی، در دهههای 60 و 70 میلادی برای اجرای کنسرت ها نیز محبوب شد. آهنگسازان ]مینیمالیست[ کار خود را در حالی شروع کردند که آهنگسازان زیادی قطعاتی میساختند که بسیار پیچیده بوده و درکش برای شنونده سخت بود.
آثارنمایشی رادیویی در ]مینی مالیسم[ :
نمایشنامه ]رادیویی[، داستانی است که در] رادیو[ مثل صحنۀ نمایش به وسیلۀ ]صداپیشگان[ اجرا می شود. بنابراین، از جهت استخوان بندی حوادث و شروع و ختم و صحنه آرائی و کلام، ]تفاوتی با بازخوانی یک رمان و داستان[ ندارد. پس از گذشت 80 سال از اجرای نمایشنامه ]رادیویی[ در بی.بی.سی، ما به سختی قادریم که به نمایشنامه ها، به همان صداقت و سادگی پیشینیان و بهره گیری از نظریات ]فروید[، ]لاکان[، ]استانیسلاوسکی[، ]دریدا[، و صاحبنظران حوزه] نمایشنامه رادیویی[همچون ]آلن بک[، استاد نمایشنامه نویسی دانشگاه کنت انگلستان، به مقوله] نمایش و شنونده[، در رسانه ]انتزاعی و استعاری[ رادیو می پردازدعمل کنیم. شاید آن دسته از شنوندگانی که سادهلوحانه و با طیب خاطر در ماشین های خود داستانهاونمایشنامه های ]کوتاه[ را می شنیدند و آن را یک نمایشنامه رادیویی تصورمینمودند، در فهم این موضوع که ]تئاتر رادیویی[ نوپا همچون ]سینمای اولیه[ دارای ارتباطات محوری و اساسی با ]صحنة نمایش[ است، شکست خوردهاند. شاید هم آنگونه که در دیگر اشکال تئاتر نادیدنی امکان رخ دادنش وجود دارد، این افراد خود را با بازیگران و رویدادها، در ]رادیو[ بیگانه احساس کردهاند، همان چیزی که ]سوزان مِلروز (Susan Melrose)[ آن را ]ویژگی انعطاف پذیر تئاتر theatre's felt specificity [نامید.] آلن بِک [Alan Beck مینویسد: ]رادیو رسانهای نادیدنی [ می باشد. ما صدای بازیگران، جلوههای صوتی و قالبهای صداگذاری را در یک اتاق یا اتومبیل میشنویم، اما هیچ محل یا فضایی برای نگاه کردن یا نگریستن به آنها نداریم. هیچ چیزی تحت عنوان حرکات بدنی بازیگر و صحنهپردازی وجود ندارد، با این وجود زمانی که ما به یک اجرا ]گوش[ فرا میدهیم، صدای بازیگران نشانهای پنهان از حرکات بَدنیشان است و ما از همین موضوع انتزاعی ] و تنها بر پایه ی آنچه که شنیدهایم [به طور خودکار حرکات فیزیکی بازیگران را درک میکنیم. این یک پدیدة شنیداری و چرخشی پیچیده است که از تحرک و پویایی صدای هنرپیشه در هنگام ادای جملات یا به اصطلاح ]تنظیم صدا[ در مقابل میکروفون نشات میگیرد. علاوه بر این کیفیت صدای ایجاد شده که در استودیو با بکارگیری موانع آکوستیکی ایجاد میگردد، همچنین جلوههای صوتی ایجاد شده همزمان با اجرا، به اضافة واکنشهای جانبی همزمان ]از قبیل اِکو، پژواک، نامفهوم شدن صدا[ همگی در ایجاد جلوههای صوتی ]خارج از چارچوب[ موثرند. ترکیب این اِلِمانها و اجزا از طریق میکس چند شبکهای و چند وجهی ] همزمان با اجرا [،صورت میگیرد، اما علاوه بر این کارگردان برنامه باید با ]میکس مجدد[ و ایجاد ]فضای ذهنی دورتر[، ]موسیقی[ و] افِکتها[ را هم، در طول فرایند تدوین تهیه نماید. در اجرای نمایشنامه ی رادیویی ]مینی مال[ نیز ]تحرکات آوایی[ و ]آکوستیک [ در پیوند با حالات بازیگران در ارتباط با میکروفون، به اضافة شیوهای که آنها برای ادای کلمات به کار میبرند، و همچنین کاربردهای عایقهای صوتی ] متن و اجرایی[ میآفریند که در آن شنونده کاملا میتواند در ذهن خویش به ]صحنهآرایی [کوتاه و فشرده بپردازد، که این موضوع شامل دیدههای ذهنی ما از حرکات فیزیکی بازیگران نیز هست.این مطلب ممکن است به قدر کافی واضح و روشن به نظر برسد، اما در محتوای برخی از ابزار نظریات اجرا چنین ادعا میگردد که نمایشنامههای رادیویی شخصیتی چندلایه را به وجود میآورند که نوعی دگراندیشی پساساختاری را موجب میشوند.این نظریات میافزایند که اجرادر رادیو بخصوص در سبک ]مینی مال[ مانند تمامی زبانها، موضوعی جهت نمایش] معانی و مفاهیم[هستند. و بنابراین در ظاهر گولزننده خود، دارای نوعی کنش در اتمسفر میباشند تا مخاطب را] وادار به کنش ذهنی[ کنند.]مارتین اسلین[، تاکید میکند گوش دادن به نمایشنامه رادیویی، بیشتر شبیه به خواب دیدن است تا خواندن یک رمان. مثل هر نوع دیگری از نمایشنامه، نمایش رادیویی با آنچه که با حضور تخیلی گویندگان و درکِ تلویحی متن مربوط میشود، در ارتباط است. این امر نوعی تعامل زیرکانه است که ما آن را ]صحنهپردازیِ شنیداری [aural scenography مینامیم که در آثار داستانی] مینی مال[ بر آن تاکید گذاری بسیاری می شود : تجسم محل ]موقعیت[ که میتواند ]واقعی[ یا ]خیالی[ باشد، در زمان ]گذشته[ یا ]حال[ اتفاق بیافتد؛ و ]محیط[که چکیدة ]تجسمی[ است که ممکن است اشکال مختلفی از ]واکنشهای[ موثری را که گفته شد به تحرک وادارد. آیا ادبیات] مینی مالیسم[ با اجرا در ]رادیو[ به بهترین شیوه ی ]ارایه[ ی خود به ]مخاطب[ نزدیک نشده است؟. متن یک نما