📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢وقتی جویس، ییتس را تحقیر کرد
📢وقتی جویس، ییتس را تحقیر کرد
@matikandastan
تد گیویا: اگر ويليام باتلر ييتس در جواب به سوال طعنهآميز پاوند كه شاعري هست كه بشود شعر او را در گلچين ادبي گنجاند، اسم مهاجر ايرلندي را نميآورد، اسم جيمز جويس هرگز به گوش پاوند نميرسيد. حتما ييتس، جويس را از آخرين باري كه در ايرلند بود به خاطر داشت، گرچه او ترجيح ميداد رفتارش را با تازهوارد گستاخ صحنه ادبي فراموش كند. موضوع به سالها قبل بازميگردد؛ وقتي جورج راسل براي نخستين بار درباره جويس با ييتس صحبت ميكرد، راسل از اين جوان بيپروا با عبارتي به يادماندني ياد كرد: «از دست او خيلي عذاب كشيدم دوست دارم تو هم عذاب بكشي.» در ملاقات نهايي جويس و ييتس، جويس نويسنده تمام عيار اما ناشناخته، به شاعر ايرلندي تحسينشده گفت: «برايم پيرتر از آني كه كمكت كنم. » قطعا ييتس تحت تاثير استعداد جويس قرار گرفته بود، اما گستاخي مرد جوان تاثيري عميقتر بر او داشت.
بيش از يك دهه از اين ملاقات گذشت. حالا پاوند نقش حسادتبرانگيز شاگرد ييتس را دارد، مشاور اين شاعر پير، مستاجر و مشاور غيررسمي او است. پاوند بيست سالي از ييتس جوانتر است و يكي از همنسلان جويس به شمار ميرود. طبق توصيه شاعر پير، پاوند به اين همعصر پرتلاش خود دسترسي پيدا ميكند و غيرمستقيم نخستين جرقههاي انقلابي ادبي را پيش ميآورد.
پيوند ادبي اين دو مرد جوان دور از انتظار بود. پاوند در نخستين نامهاش به جويس، اعتراف ميكند: «تصور ميكردم هر دويمان از يك يا دو چيز متنفر باشيم؛ اما در ابتداي كار اين نفرتها قيدوبندهايي گيجكنندهاند.» سالها بعد اين دو از هم جدا شدند. جويس هرگز اشتياقي به شعر پاوند نداشت (البته مشخص نيست چند شعر از او را خوانده بود.) پاوند درباره آخرين داستان جويس، «شبزندهداري فينگنها» اظهارنظري نكرد و بعد از اينكه در سال ١٩٢٤ به راپالوي ايتاليا نقلمكان كرد، رابطهاي نامنظم با نويسندهاي داشت كه زماني مدافع سرسختش بود. البته كه جويس در اين زمان ديگر احتياجي به پاوند نداشت. جويس حالا از او مشهورتر بود. پاوند به نوبه خود در دغدغههاي تازهاش فرورفته بود؛ با فاشيسم و تئوريهاي ناشيانه اقتصادي، اميالي كه موجب از دست دادن دوستهاي قديمياش شد و لكهاي ديرپا بر شهرت ادبياش و شايد حتي بر روح و روانش بر جاي گذاشت.
اما تصور كنيد چه ميشد اگر مسير اين دو غول ادبي صد سال پيش به يكديگر نميرسيد! جويس بدون ازرا پاوند به شهرت دست مييافت؟ نامه داوطلبانه پاوند، سرنوشت متفاوتي را براي جيمز جويس رقم زد. غول ادبيات ايرلند نيز با كمك دوست امريكايياش، توانست مسير ادبيات مدرن را تغيير دهد. (منبع: گوهران)
@matikandastan