📢جایگاه ادبیات علمی تخیلی در ادبیات ایران.. ایرج فاضل بخششی:

@matikandastan
📢جايگاه ادبیات علمي تخيلي در ادبيات ايران

ایرج فاضل بخششی:
◀از میان تعاريف گوناگون داستان علمی تخیلی، دو تا را بيشتر مي پسندم؛ يكي تعريف تئودور استورجن است كه داستان هاي علمي تخيلي را داستانهايي مي داند كه با كنار گذاشتن درون‌مايه‌ي علمي از داستان، داستان از هم مي پاشد. و ديگري تعريف رابرت هاين‌لاين است؛ او داستاني را كه در آن تفکر واقع‌گرايانه درباره‌ي رويدادهاي احتمالي آينده، از طريق فهم کامل طبيعت و فهم اهميت روش علمي از جهان خارج، در گذشته و حال در آن به كار گرفته شده است را در زمره داستان هاي علمي تخيلي قرار مي دهد.

◀من هم تعريف خودم را به عنوان يك نويسنده و نه يك پژوهشگر براي داستانهاي علمي تخيلي دارم. البته ترجيح مي دهم كه اين گونه داستان را "داستان هاي دانش بنيان" بنامم.

◀چه به نادرستي و يا درستي، واژه تخيل در زبان عاميانه مردم و شايد رسمي ما، بار غير واقعي شديدي را با خود حمل مي كند و اصولا تخيل و هر كاري را كه تخيلي ناميده شود كودكانه و بيهوده در فرهنگ روزمره خود مي انگاريم.

تعريف من از داستان دانش بنيان، داستاني است كه در آن دستاوردهاي گوناگون علمي و يا رخدادهاي اجتماعي نوين كه به دنبال زنجيره فعلي توسعه علم به دست مي آيند ويا رخ مي دهند، به گونه اي در داستان به كار گرفته شده باشند كه بدون معرفي اين نوآوري ها يا رخدادهاي اجتماعي، امكان شكل گيري رويدادهاي داستان وجود نداشته باشد.

◀دانش بنيان سخت: در اين داستان ها دقت بيشتر بر علم و صحت آن است و بيشتر از شخصيت‌پردازي، به ايده پرداخته مي شود.
◀دانش بنيان نرم: بر شخصيت‌هاي انساني و روابط و احساسات ‌آن‌ها تمرکز گذاشته مي شود و بر جزييات فن آوري و قوانين فيزيکي هم تاکيد مي‌ شود.

◀دانش بنيان اجتماعي: دراین ژانر بر روي شخصيت‌ها تأکيد ویژه ای وجود دارد و به تغييرات اجتماعي و روان‌شناسي فردي و تعامل انسان‌ها بيشتر پرداخت مي شود و روي چگونگي عملکرد فن آوري تمرکز زیادی نمي‌شود.

◀ متاسفانه مطالعه و كتابخواني خارج از متون درسي، به دليل سركوب در دوران تحصيل در خانواده و در مدرسه، از زندگي روزمره مردم ايران حذف شده است و اين عادت كه مي توانست يك عادت پسنديده باشد در ميان كودكان و جوانان كمتر شكل گرفته است و در نتيجه در جامعه گسترش لازم را ندارد.

◀از سوي ديگر خوراك جذاب بدون نياز به انديشه و كم هزينه فيلم و سينما براي مخاطبان، در ایجاد دوري از كتابخواني نقش مهمي بر عهده دارد. به دنباله اين مشكل، می توان انتظار داشت ادبيات داستاني دانش بنيان كه نياز به مخاطبان ويژه خود دارد صدمه بيشتري نسبت به دیگر ژانرهای ادبی ديده باشد.

◀بازه جامعه هدف براي اين گونه ادبي معمولا از سنين جوانی تا ميانسالي است كه افراد چالش بيشتري را در زمان مطالعه و خواندن کتاب پذيرا هستند.

◀بسياري از پژوهشگران ادبي براين باور هستند كه ادبيات دانش بنيان دستاورد دو قرن اخير و پيشرفت روز افزون علم در جهان غرب است ولي من براي كشور خودمان اين باور را ندارم.

◀داستان پرواز جمشيد شاه به آسمان و يا نوشدارو براي سهراب در ادبيات كهن اين سرزمين به خوبي نشان مي دهد در بازه اي از زمان مردم اين سرزمين دانش و خواسته خود را در هم مي آميختند و داستان هاي دانش بنيان دوران خود را خلق مي كردند.

◀داستان پرواز جمشيد به خوبي بحث غلبه بر جاذبه، تعادل تخت شاه به كمك چهار پرنده ، تاثير نور خورشيد با نزديك شدن به آن و چند مشكل علمي ديگر آن دوران را، به كمك تخيل و علم حل مي كند و اين داستان نشان از خواسته اي در ذهن مردم آن دوران است كه به آينده و دست يافتن به دست نيافتني ها فكر مي كردند. در اين داستان راه حلهايی براي مقابله با مشكلات علمی با توجه به دانش روز پيشنهاد می شود كه اين همان شاكله داستان دانش بنيان است.

◀ بنظر من داستان پرواز جمشيد شاه يك داستان دانش بنيان سخت در ادبیات کهن ما به حساب مي آيد.

◀جامعه اي مي تواند برنامه پوياي توسعه فن آوري و دانش را به صورت فراگير داشته باشد كه پيش بيني از آينده فن آوري و نيازهاي فني و اجتماعي خود را در ابتدا در ذهن مردم خود شكل دهد و سپس افراد يا ارگانهاي جامعه به اين ايده ها يا نگره ها، با كمك پژوهشهاي هدف دار دست يابند.

◀بخشي از اين پيش بيني ها در داستانهاي دانش بنيان، خود را نشان مي دهد و بخشي ديگر حاصل تحليلها و كنشها در مجامع علمي است. در غير اينصورت مي توان انتظار داشت كه فن اوري در يك جامعه بدون تصور از آينده، همواره يك فن آوري دنباله رو باشد و هميشه دستاوردهایش از ديگر كشورهاي صاحب فكر عقب مانده تر باقي بماند.

◀پيش بيني فن آوريهاي آينده يك پيش نياز براي توسعه صنعتي و دانش در يك كشور است. بهترين راه لمس و درك اين فن آوريها نيز بيان آنها در داستانهاي دانش بنيان است.

◀تنها با گسترش داستانهاي دانش بنيان است كه