📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
😳 نمونههایی از عادات و رفتارهای عجیب و غریب نویسندگان جهان
😳 نمونههایی از عادات و رفتارهای عجیب و غریب نویسندگان جهان
https://telegram.me/angomanedastan
ویکتور هوگو به محض اینکه از خواب بیدار میشد ایستاده به طرف میز کار خود نزدیک میشد و رمان یا شعری را شروع به نوشتن میکرد، سپس پس از ده دقیقه در حالیکه با خود صحبت مینمود در اتاقهای دیگر به گردش میپرداخت، مجدداً ایستاده به طرف میز نزدیک میگردید و دنباله رمان را میگرفت و یا شعر را میسرود.
گوته، فیلسوف معروف آلمانی نیز عادت داشت که کتابهای خود را ایستاده بنویسد.
بوسوئه، نویسنده معروف فرانسوی حتماً میبایست در اتاق بنویسد، در موقع نوشتن نیز سر و کله خود را با حولهای که گرم شده بود میبست.
https://telegram.me/angomanedastan
شیلر، شاعر و نویسنده معروف آلمانی نیز در موقع نگارش عادت عجیبتری داشت، او در موقع نوشتن میبایست پاهای خود را روی یک قطعه یخ قرار دهد، وقتی از او سوال میکردند، این چه کاری است؟ در جواب میگفت این قطعه یخ باعث میشود که با افکار روشنتری بنویسم.
شاتو بریان، در موقع نوشتن اول جوراب خود را از پا در میآورد (چه در زمستان و چه در تابستان) و پابرهنه مطلب مینوشت.
در میان عجیبترین کارهای نویسندگان طرز نگارش مارک توآین و دکارت را باید نام برد، این دو نویسنده نمیتوانستند ابداً در حال نشسته و روی میز بنویسند بلکه آنها نوشتههای خود را در حال دراز کشیده مینوشتند.
آناتول فرانس، نویسنده معروف فرانسوی علاقه مفرطی به گربه داشت بنابراین در موقعی که شعر میگفت و یا رمان مینوشت حتماً میبایست چند گربه از سر و کول او بالا روند.
فرانسو آکوپه، نویسنده و ادیب معروف فرانسوی به قدری به گربه علاقه داشت که حتی گربهای را که در کوچه و خیابان میدید میدزدید و به خانه میبرد.
الکساندر دومای پدر، از همه نویسندگان عجیبتر بود او به محض اینکه به خانه میآمد لباسهایش را میکند و لخت مادرزاد وارد وان حمام خانه میشد و در حالیکه نصف وان را پر از آب مینمود کاغذ و قلم را بدست میگرفت و به نویسندگی میپرداخت و الکساندر دوما در حالیکه مشغول کشیدن پیپ بود با تازه وارد به مذاکره و گفتگو میپرداخت. او عادت داشت وقتی وارد محفلی میشد شوخیهای زننده مینمود و هرکس از او میخواست چند سطری به عنوان یادگاری در یادداشت او بنویسد، دوما کاغذ آن شخص را بدست میگرفت و روی آن مینوشت الف ب پ ت ث ج ع ق ف د ..!.