📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢کودک ناقصالخلقه داستان
📢کودک ناقصالخلقه داستان
@matikandastan
دیوید فاستر والاس: بهترین استعارهای که از عوالم نویسندهبودن میشناسم در مائوی دوم آمده که در آن دان دلیلو کتابِ در دست نگارش را به کودکی با نقص عضو مادرزادی وحشتناک تشبیه میکند که نویسندهاش هر جا میرود، پشت سرش راه میافتد و تا ابد دنبالش میخزد (مثلاً وقتی نویسنده در رستورانی نشسته و میخواهد لقمهای غذا بخورد، خودش را کف زمین میاندازد و غلت میزند، همانی است که اول صبح چشم نویسنده به جمالش روشن میشود و الخ)، وحشتناک ناقصالخلقه است، جمجمهاش آب آورده، به صورتش دماغ نیست، افلیج است، اختیار ادرارش را ندارد، عقبافتاده است و همانطور که مایع مغزی نخاعیاش از گوشهی دهان جاری است، مینالد و تتوپت میکند و نویسنده را به جیغ و داد صدا میزند و محبتش را میطلبد، دقیقاً همان چیزی که وضعیت هولناکش ضمانت میکند بهدست خواهد آورد: توجه تماموکمال نویسنده را.
استعارهی کودک ناقصالخلقه بینقص است؛ چون آن ترکیب انزجار و عشقی را که نویسنده به کارِ در حال نگارشش دارد در بر میگیرد. داستان همیشه به شکل هولناکی علیل و معیوب بهدنیا میآید، خیانتی وحشتناک در حق تمام امیدهایی که برایش پروردهای ــ کاریکاتوری ناموزون و زننده از ایدهی بینقصی که پشتش بوده ــ بله، دقت کن: گروتسک است؛ چون «ناقص» است و با همهی این احوال مال توست. آن کودک اصلاً خودت است. (منبع: انجمن رمان ۵۱، برگردانِ پارسیِ ناصر فرزینفر)
@matikandastan