از قبل، توی سایت برای چند نفر در جزیره درخواست فرستاده بودم و قبل سوار شدنم به کشتی، آقای بنام اولگ، اهل اوکراین که ساکن جزیره بود

از قبل، توی سایت #کوچسرفینگ برای چند نفر در جزیره #دوماگتی درخواست فرستاده بودم و قبل سوار شدنم به کشتی، آقای بنام اولگ، اهل اوکراین که ساکن جزیره بود، درخواستم رو قبول کرد و بقیه هم پیام عذرخواهی فرستادن که داخل شهر نیستن.
به آقای اولگ، پیام دادم و نوشت زبان انگلیسی‌اش خوب نیست و بهش زنگ بزنم!
پیش خودم گفتم زبانش خوب نیست چطوری میخواد حرف بزنه که خب وقتی زنگ زدم فهمیدم. افتضاح بود.
وقتی رسیدم به آدرس نصف و نیمه ای که داده بود، دیدم شیشه #آب‌جو به دست نشسته!!
راهنمایی کرد من رو به خونش و بهش گفتم که اول باید برم یه #دفتر_هواپیمایی و بلیط هواپیما از این جزیره به جزیره بعدی رو بگیرم. قبول کرد و گفت با دوست دختر فیلیپینیش من رو همراهی میکنن!
و توی راه کلی از یه ویلا حرف زد که مال دوست دخترش بود و میگفت بعد از انجام کارها بریم اونجا! و هی عکس نشون میداد که البته واقعا مالی نبود!
بلیط هواپیما رو گرفتم و البته کمی گرون شد، چون دیر اقدام کردم به گرفتن بلیط. حدود ۷۰ دلار با بار و مالیات و عوارض!!
خیلی گشنم بود و رفتیم یه رستوران، من یه غذای ارزون سفارش دادم و حضرت عجل آب جو با ماهی سالمون!!
حین غذا خوردن بهش گفتم اون خونه ویلایی نمیام و ترجیح میدم بقیه روز رو استراحت کنم که حضرت آقا بهش برخورد و گذاشت رفت و پول غذاش رو بنده حساب کردم!!
رفتم بیرون رستوران دیدم چهارمین شیشه آب جو دستشه و شاکی نشسته که تو مهمونی! من باید برات برنامه بریزم!
منم گفتم اکی. بریم ولی شب برگردیم همین توی شهر!
کنار خیابون منتظر شدیم تا اتوبوس مربوطه رد شه که بعد از نیم ساعت که کف خیابون نشسته بودم، شاکی شدم و بهش گفتم حاجی من خستم اگر همین خونه، من رو هاست میکنی که هیچ، اگر نه میرم هاستل! والا
اینجوری شد که کلید خونش رو داد ، من رفتم راحت ولو شدم و خودش و دوست دختر فیلیپینیش نمیدونم بعد از چقدر انتظار، رفتن ویلا!!!
اینم از امروز بنده که با آقای اوکراینی با زبان انگلیسی افتضاح و الکی گذشت و البته ختم به خیر شد!
درس عبرتی شود برای من و امثال من!
@misgray