امروز ساعت ۷ صبح از آبادان راه افتادم به سمت ماهشهر که حدود صد کیلومتر فاصله بود.. 🚴‍♂️

امروز ساعت ۷ صبح از آبادان راه افتادم به سمت ماهشهر که حدود صد کیلومتر فاصله بود.
وسطای راه داشتم رکاب میزدم و برا خودم آواز میخوندم که احساس کردم صدای دوچرخه از پشت سرم میاد.🚴‍♂️

سرم رو برگردوندم دیدم اووه!
یه دوچرخه حرفه ای با خورجین و کلی بند و بساط رسید بهم.💪

آقا رضا حضرتی که از سایکل توریستای حرفه‌ای بودن و تا چابهار میخواستن رکاب بزنن.✌️

خلاصه هم مسیر شدیم و رکاب زدیم تا اینکه رسیدیم سربندر که شهر بندرامام خمینی میشه.

همون میدون اول چشم گردوندم و یه سوپری پیدا کردیم و به نیت ماءالشعیر رفتیم داخل که صاحب مغازه ازمون دعوت کرد بشینیم و کلی از خیارشورهایی که داشت برای ساندویچش درست میکرد خوردیم و دوباره راه افتادیم سمت ماهشهر.

رسیدم ماهشهر و مهمون خانم عبدالهی شدم. خانمی از دیار خوانین بختیاری.
بعد از کمی استراحت رفتم ماهشهر گردی.
چه شهری با چه سرمایه ای و پالایشگاه‌های پتروشیمی.🏭💵
@misgray