زندگیام را صعود میکنم... لحظههایم را میرقصم... نگاهم را تعارف میکنم...
توی اینستاگرام بهم پیام داد، رسیدی کربلا خبر بده!. پرسیدم چطور؟
#سفرنامه_عراق
توی اینستاگرام بهم پیام داد، رسیدی کربلا خبر بده!
پرسیدم چطور؟
گفت: حالا تو بیا!
بیست روز بود توی راه بودم تا برسم کربلا!
یادم رفته بود بهش پیام بدم! اینقدر توی پیامهای اینستام گشتم و پیداش کردم و گفتم کربلام. گفت میدونم! خوش اومدی.
همین!!
فردای اون روز بهم پیام داد که برم عمود هفت توی بین الحرمین و برم داخل هتل و اسمش رو به نگهبان بگم و با آسانسور برم طبقه ششم.
خودش البته اومد استقبال و وقتی از طبقه ششم و کلی پله بالا رفتم مواجه شدم با بهترین صحنهای که میشد از مرقد امام حسین دید!!😍
اسمش حسین بود، کلی قصه داشت که میگفت پایان خوبه همه این قصهها فقط بخاطره آقام حسینه!
@misgray