زندگیام را صعود میکنم... لحظههایم را میرقصم... نگاهم را تعارف میکنم...
بعد از اینکه رسیدم سوچی، رفتم هاستلی که رزرو کرده بودم
#سفرروسیه
بعد از اینکه رسیدم سوچی، رفتم هاستلی که رزرو کرده بودم.
احساس خستگی زیادی در بدنم داشتم و فکر میکردم شاید سرما خوردم!
بعد از حموم، شستن لباسها و خوردن یه همبرگر بزرگ ، قرص سرماخوردگی خوردم و خوابیدم.
فردا صبحش، حالم بهتر بود و بعد از خوردن صبحانه در هاستل، مشغول کشف و شهود در شهر شدم.
میدانهای اصلی، بندرگاه قشنگ پر از قایقهای تفریحی و یا مسافرتی، موزه، پارک معروف و بسیار بزرگ سوچی...
طرفای عصر بازم احساس خستگی کردم و تب و لرز شدید داشتم.
رفتم هاستل و کمی استراحت مردم ولی نمیتونستم یه جا بند بشم. شب بلند شدم و رفتم دم ساحل قدم زدم و مردم رو میدیم که هرکس توی حال خودشه و کسی هم به اون یکی کاری نداره!! عین ایران!!!
چند روز پیش در سایت #کوچسرفینگ
#Couchsurfing.com
درخواست داده بودم که اگر کسی توی شهر سوچی میتونه برای دو روز میزبانم باشه.
آرنا، دختر روسی که در کشور چک درس خونده بود و برای همین انگلیسی خیلی خوب حرف میزد بهم پیام داد که برم خونش.
منم فردا صبحش اول رفتم کمی دستبند بفروشم و ظهر هم وسایل رو جمع کردم رفتم شهر #آدلر، نزدیک #سوچی. خونه آرنا دوست جدیدم.
از همون لحظه اول خیلی باهم دوست شدیم و انگار سالها بود همدیگه رو میشناختیم.
@misgray