بعد از اینکه از کمپ جداشدم

#سفرروسیه

بعد از اینکه از کمپ #کارداوطلبانه جداشدم. حدود سه کیلومتری در جنگل پیاده رفتم تا رسیدم به جاده و از اونجا هیچهایک کردم تا برسم به سوچی.

بارون شدیدی میامد.
اول سوار یه کامیون شدم که اسمش لها بود ولی روسها “ه” نمیتونن بگن! میگفت : لخا
بعدش سوار ماشین ساشا شدم که کسکوس بود و میگفت عاشق سفر کردن با همین ماشینه!! خیلی کشورها هم رفته بود! پرسیدم اوکراین؟ گفت اصلا نمیرم!! میونه خوبی با اوکراینیها نداشت! ولی گفت شاید اومدم ایران☺️

سر یه دوراهی پیادم کرد و زیر بارون کلی راه رفتم تا دوراهی رو رد کردم و جای مناسب وایسادم!
لعنتی بارون خیل سنگین شده بود و سردم بود، که یه ماشین با راننده خانم نگه داشت، فکر نمیکردم برای من نگه داشته باشه!!
بهم اشاره کرد که سوار شم و دوتا بچه خوشگل هم عقب نشسته بودن و بهم ساندویچ سوسیس تعارف کردن. منم کلی اسمارتیز بهشون دادم🍫

شهر تیاپسه که رسیدم تصمیم گرفتم اتوبوس سوار شم، چون بارون همچنان مثل دوش حموم میامد.
هیچهایک که هدف نبود، قرار نبود جایی کیلومتر هیچهایک ثبت کنم!!
رسیدن به مقصد به سلامتی هدف بود.
اتوبوس گرفتم به قیمت ۲۰۰ روبل و ۳۰ روبل هم برای کوله پشتی.

#پیشنهاد
از کراسنودار قطار هست به سوچی و از لب ساحل میره، خیلی باحال بود، یه ایستگاه‌هایی رو دیدم یهو همه با مایو تخته شنا و تیوپ پیاده میشدن که برن توی آب!!🏊‍♂️🏄‍♀️
اگر وقت داشتید تجربه باحالیه😍

بالاخره عصری رسیدم سوچی و رفتم هاستلی که از سایت
Booking.com
رزرو کرده بودم.

بعد از سه روز توی جنگل بودن و گیاهخواری و حموم توی رودخونه تا جایی که تونستم جبران مافات کردم😅😉🛁🚽🍔🍺🍗

@misgray