داستان دلار در دهه پنجاه. علی میرزاخانی

داستان دلار در دهه پنجاه
علی میرزاخانی

دهه ۴۰ با میانگین تورم حدود ۲ درصد و رشد اقتصادی در مرز دورقمی، شکوفاترین برش زمانی اقتصاد ایران است که از ابتدای دهه پنجاه کاملا معکوس شد؛ به گونه‌ای که هویدا بر خلاف اشتهار کاذبی که دارد دولت خود را در سال ۱۳۵۶ با تورم ۲۵ درصدی تحویل داد*.

افزایش خزنده تورم که از ابتدای دهه پنجاه آغاز شد همراه با سیاست تثبیت نرخ ارز ( حتی شایعه وسیع کاهش نرخ دلار از هفت تومان به چهار تومان)، اکثر تولیدات داخلی را به مرز نابودی کشاند و کالاهای وارداتی را در حجمی انبوه جایگزین بسیاری از کالاهای ایرانی کرد که به تازگی خیز صادراتی خود را آغاز کرده بودند.

روایت مهدی آگاه مدیر بخش صادرات شرکت ارج از داستان غم‌انگیز سقوط اقتصادی دهه پنجاه برای روزگار کنونی همچنان آموزنده است. وی در گفت‌وگویی با هفته‌نامه تجارت فردا می‌گوید: در اسفندماه سال ۱۳۵۲ سفر بازاریابی اینجانب به کشورهای خلیج‌فارس با موفقیت انجام شد و نزدیک به دو هزار محصول کارخانه و عمدتاً یخچال ارج در هفت کشور منطقه به قرارداد قطعی رسید و با دست پر به ایران مراجعت کردم. فروش دو هزار محصول تولیدی شرکت، قطعاً موفقیت بزرگی محسوب می‌شد اما تایید قراردادهای منعقدشده، چند صباحی به دلایل اداری در بخش بازرگانی شرکت از امروز به فردا حواله می‌شد.

از آنجا که نگران تعهدات شرکت بودم و هراس داشتم که قراردادها به دلیل گذشت زمان دچار مشکل شود، به شدت پیگیر بودم اما به درستی نمی‌دانستم دلیل مانع‌تراشی بر سر راه صادرات کالاهای تولیدی شرکت چیست. لحظات عجیبی بر من گذشت. مشتریان مدام فشار می‌آوردند و پیگیر تعهدات شرکت بودند. با این حال خبری از ارسال محصولات نبود. در اثر فشارهایی که به مدیریت بازرگانی شرکت آوردم یک روز اینجانب را به دفتر خود احضار کرد و به صراحت گفت که شرکت ارج قصد دارد واحد صادرات خود را تعطیل کند و اینجانب را با کارمندان این واحد، در واحد واردات کالاهای خانگی از شرکت آدمیرال آمریکا به کار گمارد.

ایشان همچنین به صراحت اعلام کرد که شرکت ارج به هیچ‌وجه تعهداتی را که بخش صادرات برای تحویل کالا به خارج ایجاد کرده است نمی‌پذیرد و در شرایط جدید، قراردادها قابل انجام نیست. پرسیدم شرایط جدید چیست و چه مختصاتی دارد؟ گفتند؛ در اسفندماه که شما در سفر بازرگانی بودید، قیمت نفت از بشکه‌ای سه دلار به بشکه‌ای ۱۲ دلار جهش داشته است و آقای مهندس ارجمند از محافل دربار شنیده است که شاه قصد دارد با افزایش قیمت نفت، میزان استخراج را نیز افزایش دهد و با تجدیدنظر در برنامه بودجه، سرمایه‌گذاری شدیدی در مسائل زیربنایی و تولیدی انجام دهد به ‌طوری که در ۱۰ سال آینده اقتصاد ایران از کشور فرانسه پیشی گیرد.

وقتی همچنان کنجکاوانه به مدیر بازرگانی شرکت نگاه می‌کردم، ادامه داد: بر اساس ارزیابی مدیران شرکت، وارد کردن دلارهای نفتی به اقتصاد کشور موجب افزایش تورم به ۱۲ درصد می‌شود و تثبیت همزمان نرخ دلار در هفت تومان یا حتی کاهش نرخ دلار بسیار محتمل است. بنابراین در چنین شرایطی واردات کالاهای اشتغال‌زا تنها گزینه است و صادرات و تولید داخلی جوابگو نخواهد بود.

همان‌طور که مدیر بازرگانی شرکت ارج گفته بود، شاه برنامه را تغییر داد و درآمدهای نفتی را به اقتصاد تزریق کرد. او به حرف کارشناسان گوش نداد که نسبت به خطر تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد هشدار دادند. این پول وقتی وارد اقتصاد شد، تورم ایجاد کرد. در کوتاه‌مدت، رضایت خاطر نسبی در مورد فراوانی کالاهای وارداتی به وجود آمد اما مصرف‌گرایی تشدید شد و روحیه مردم تغییر کرد. واردات رونق گرفته بود و شرکت‌های بزرگ ایرانی رغبتی به تولید و صادرات نداشتند...

طی سه سال بعد، تورم به شدت افزایش یافت و کوشش برای کاهش نرخ دلار از هفت تومان به چهار تومان در دستور کار قرار گرفت. توسعه دیوانسالاری، بسط ارتشا، هدایت سرمایه‌گذاری‌های دولت به سوی صنایع انرژی‌بر، توسعه بخش خدمات و بالاتر از همه تبدیل بخش خصوصی از موتور رشد جامعه به دریوزگی و رانت‌خواری از آن زمان کلید خورد. در اثر این سیاست بود که ارج و بسیاری از شرکت‌های بزرگ ما به تدریج در مسیر نابودی قرار گرفتند...

🆔 @modirtamin💯