🔰🔰🔰 ۲۰ پرسش ارزی …✍ پویا جبل عاملی

🔰🔰🔰 ۲۰ پرسش ارزی


✍ پویا جبل عاملی
💠 نگاهی به پرسش‌های ذیل و پیام‌هایی آن می‌تواند به اتخاذ سیاست بهینه ارزی در کوتاه‌مدت و بلندمدت کمک کند.

۱- وقتی می‌دانیم نرخ‌گذاری دولتی منشأ رانت و فساد است چرا باز ادامه می‌دهیم؟

۲- هنگامی که قیمت کالاها نشان می‌دهد ارز تخصیصی با نرخ دولتی منجر به کنترل قیمت نمی‌شود، چرا به این کار ادامه می‌دهیم؟

۳- زمانی که انتظارات شکل‌دهنده قیمت می‌شود، چه اصراری به تشکیل بازارهای مختلف رانت‌زا داریم؟

۴- آیا اگر از ابتدا سنت نامبارک قیمت‌گذاری دولتی ارز وجود نداشت و هیچ سابقه‌ای از این امر در ذهن نبود، مردم بیمی از گذاردن ارز خریداری شده نزد بانک داشتند؟ آیا تصمیم‌گیرندگان نمی‌دانند نظام چندگانه نرخ ارز باعث شده تا مانعی جدی در برابر خلق ابزارهای مالی مبتنی‌بر ارز ایجاد شود که هسته اصلی مانع نیز اعتماد مردم است؟

۵- آیا با محدود کردن معاملات ارزی، تفکیک بازار، بخشنامه‌های مختلف و... توانسته‌ایم جلوی تقاضای حفظ دارایی را از بازار ارز بگیریم؟

۶- آیا ثبات قیمتی بازار ارز مهم است یا سطح قیمت؟ چرا وقتی بازار قدری آرام می‌شود با فشار برای رسیدن به نرخی پایین‌تر بار دیگر تقاضای سفته‌بازی را روانه بازار می‌کنیم؟

۷- آیا دشوار کردن اطلاع از قیمت ارز توسط مردم، یا اجبار صرافان به دادن قیمتی که در آن داد و ستد نمی‌شود، به ثبات و شفافیت بازار کمک می‌کند یا به مخدوش و از حالت عادی خارج شدن آن؟

۸- چرا به جای سبک کردن فرآیند تجارت هر روز بر پیچیدگی آن می‌افزاییم؟ چرا موانع اداری تجارت را برنداریم و به جای آن اجازه دهیم واردات به نرخ آزاد انجام شود؟

۹- چرا دولت، رانت ارزی خود را به طور کامل به جیب معدود واردکنندگان می‌ریزد، اما آن را از اقشار محروم دریغ می‌کند؟ آیا دولت نمی‌تواند ارز خود را به قیمت واقعی بفروشد و ریال به‌دست آمده را به گروه‌های آسیب‌پذیر دهد؟

۱۰- آیا به تجربه‌های فراوان پیمان‌سپاری ارزی در این کشور و اثر منفی آن بر صادرات واقفیم؟ آیا غیر از این است که تولیدکننده و صادرکننده ما در بلندمدت، برای بقای تولید و توسعه صنعت خویش بالاخره درآمد ارزی خود را صرف بنگاه خود و اقتصاد ملی می‌کند؟

۱۱- چرا فکر می‌کنیم بحران ارزی ناشی از تقاضای سفته‌بازی، با سیاست‌های طرف عرضه قابل حل است؟

۱۲- وقتی تجربه مداخلات ارزی غیر شفاف گذشته و بدون مکانیسم حراج پیش روی ماست که خود، جای برطرف کردن تقاضا به عطش بیشتر آن دامن می‌زد و موجب خلق صف‌های ارزی می‌شد، چطور بدون اصلاح مکانیسم مداخله، بر فروش ارز مداخله‌ای اصرار داریم؟

۱۳- چرا وقتی می‌دانیم راه‌حل عبور از بحران، کاهش تقاضا برای دلار و انگیزه بیشتر برای نگهداری ریال است، از ابزار نرخ بهره استفاده نمی‌کنیم؟

۱۴- وقتی مجوز عملیات بازار باز و اصلاح نظام بانکی داده شده، چرا به‌دنبال ایجاد چارچوب سیاست‌گذاری پولی مانند سایر کشورها، با تمرکز سیاست‌گذار بر نرخ بهره بین بانکی و آزادسازی کامل نرخ بهره سیستم بانکی نیستیم تا به این شکل عطش تقاضا در بازارهای دارایی را بگیریم؟

۱۵- چرا با لنگر هدف‌گذاری تورمی، انتظارات قیمتی را شکل نمی‌دهیم تا تبعات تورمی نرخ ارز را به حداقل رسانیم؟

۱۶- آیا مانند گذشته، بعد از شوک ارزی، به بهانه آنکه نرخ قبلا بیش از اندازه افزایش داشته حاضر به تعدیل نرخ اسمی ارز نخواهیم بود تا بار دیگر شاهد بحران ارزی در آینده باشیم؟

۱۷- آیا بالاخره می‌پذیریم از نظام ارزی قفل‌شده، رهایی یابیم و یک نظام ارزی تک نرخی شناور را بپذیریم یا باز هم هزار دلیل و بهانه برای رد آن، جور خواهیم کرد؟

۱۸- چرا از یکسو، یارانه‌های مختلف از جمله یارانه انرژی به تولید‌کننده و صادرکننده می‌دهیم و از سوی دیگر انتظار داریم آنان ارز خود را به قیمتی که ما می‌خواهیم و جایی که ما می‌گوییم عرضه کنند؟

۱۹- بدون تردید با فساد اقتصادی باید مبارزه کرد، اما چطور برخی فکر می‌کنند با بستن بازار و امنیتی کردن آن و کاهش تعداد معامله‌گران، قیمت با ثبات می‌شود، مگر نه آنکه هر چه تعداد معامله‌گران بیشتر باشد، بازار رقابتی‌تر خواهد بود؟

۲۰- اگر سفته‌بازی نتواند درست قیمت را پیش‌بینی کند، بدون تردید از بازار حذف می‌شود و اگر بتواند پیش‌بینی کند، برای بازار سودمند است؛ بنابراین وقتی بازار خود تسویه‌کننده بورس باز خوب از بد است، چه ترسی از معامله‌گران وجود دارد؟

🆔 @modirtamin💯