اینجا تلاشهای ادبیام (شامل داستان کوتاه، داستانک، یادداشت، و پاراگرافهای منتخبِ کتابهایی که میخوانم) را به اشتراک میگذارم. گاهی هم موسیقیای که به دلم مینشیند. همراهیِ شما نعمتی است که شاید باور نکنید چهاندازه برایم عزیز است. @mohsensarkhosh
های_روزمره.. خوشبختانه سالهاست که تلویزیون نمیبینم، نه داخلی و نه خارجی
#یادداشتهای_روزمره
خوشبختانه سالهاست که تلویزیون نمیبینم، نه داخلی و نه خارجی. فقط گاهی اگر فرصت شود و فیلم خوبی در دست داشته باشم، سراغ تلویزیون میروم.
امروز در فضای مجازی دیدم یک آقایی که ظاهراً از عواملِ دمودستگاهِ تلویزیون است، در برنامهای راجع به صادق هدایت گفته که اگر بدانیم هدایت همجنسگرا بوده، تازه میفهمیم چرا زنها در آثار او رقتانگیز و حقیر و اثیری هستند.
اینکه ایشان از کجا صلاحیتِ صادر کردنِ چنین حکمی را داشتهاند، نمیدانم. اینکه ما هنوز یاد نگرفتهایم نقدِ زندگیِ شخصیِ هنرمند را با نقدِ آثارِ او خَلط نکنیم هم بماند. اما اگر بخواهیم اینطوری به قاضی برویم، مثلاً هیچکاک به علت رابطههای بسیارش با تقریباً تمامِ هنرپیشههای زنِ فیلمهایش، باید فقط یا ملودرامهای رمانتیک میساخت، یا کارگردانِ اختصاصیِ کمپانیهای پورن میشد.
من هم قبول دارم که صادق هدایت زندگیِ شخصیِ عادی نداشته است. چرا و چگونهاش هم به خودش مربوط است. اما نکته اصلی این است که این آدم بههرحال با داستانهایی که نوشته در تاریخِ ادبیات داستانی کشور ما خودش را جاودانه کرده است، نه با زندگیِ شخصیاش. همینگوی و ویرجینیا وولف و دهها چهرهی شاخصِ ادبیات دنیا هم داستانِ زندگیشان با خودکشی به آخر رسید. یکی الکلی شد، یکی به دام هروئین افتاد، یکی روانی شد، و...
یعنی نباید آثارشان را بخوانیم؟ یعنی مورددار است؟ یعنی فقط باید بنشینیم و با چشمهای گرد و دهانِ باز، سریالهای تکراریِ تلویزیون را ببینیم؟
#م_سرخوش
@mohsensarkhosh_khatkhatiii