منم آن سنگ‌صبور. غمی دارم و هم‌سخنم نیست. همه‌عمر گوش بودم

منم آن سنگِ‌صبور
غمی دارم و هم‌سخنم نیست
همه‌عمر گوش بودم
و زبانی الکن
نشسته بر راهِ گفتگو
پای چلاغِ اسبی تیزتک
بالی شکسته و حسرتِ کوچ
دلی خونم
لبی زخمی
خشکیده بر من خاطره‌ی آخرین لبخند
یادواره‌ای دورم
نقشِ موجِ کوچکی از افتادنِ سنگی در آب
یا نسیمی وزیده بر پرده‌ی اتاقی خالی
من فقط
برای فراموش شدن خوبم

#م_سرخوش
@mohsensarkhosh_khatkhatiii