‌گرد.. مثل عمر آدمی‌ست. این برگ‌ها

#سال‌گرد

مثلِ عمرِ آدمی‌ست
این برگ‌ها
که رنگ به رنگ
می‌چِکَد از بامِ درخت...

به همین زودی دو ‌سال گذشت. دو ‌سال از روزی که به پیشنهادِ چند دوستِ مجازی، شروع به نوشتن در تلگرام کردم.
در این دو ‌سال، زشت و زیبا، خودم را نوشتم. برای تک‌تک کلمات از زندگی‌ام مایه گرفتم. اگر بد یا خوب، هرچه نوشتم از صمیم قلب بود. احساسم بود. فکر و اندیشه‌ام بود. شادمانی و رنجم بود. غم‌های من و آدم‌هایی بود که همراهشان زیستم. دل‌خوشی‌های کوچکی بود برای قسمت کردن. آینه‌ای بود که در آن توانستم درونم را بهتر ببینم و خودم را کمی بیشتر بشناسم.

«کاغذِ خط‌خطی» کانالی نبود که هرروز چیز جذابی (به معنای آن‌چه عمومِ مردم جذابیت می‌نامند) برای مخاطبش داشته باشد. نه جوک و لطیفه و طالع‌بینی داشت، نه کلیپ‌های خنده‌دار، نه آهنگ‌های عاشقانه‌ی سوزناک، نه رژیمِ چاقی و لاغری... اما کسانی را داشت که همواره همراه بودند و دل به داستان‌ها دادند. کسانی که آمدند و درددل کردند. کسانی که با مهربانی از نوشته‌ها تعریف، و با دل‌سوزی نقد و راهنمایی کردند. کسانی که «دوست» بودند. «دوستانِ حقیقی در فضای مجازی».
به بودن در کنارتک‌تک شما دوستان می‌بالم و دست‌بوس همگی هستم.

محسن سرخوش.
@mohsensarkhosh_khatkhatiii