جمعه شاید. غم ملموس چشمان پیرمرد خمیده‌ای باشد. با کلاه نمدی و عصای گره‌دار

جمعه شاید
غمِ ملموسِ چشمانِ پیرمردِ خمیده‌ای باشد
با کلاهِ نمدی و عصای گره‌دار
خواب‌رفته بر نیمکتِ انتهای اتوبوس
و دَمِ غروب
شوفر روی شانه‌اش می‌زند:

"پاشو عمو ایستگاهِ آخره!"


#م_سرخوش
@mohsensarkhosh_khatkhatiii