۴- اخلاق دینى

4- اخلاق دينى

به عقيده وبر، زمانى كه اعتقاد به ارواح جاى خود را به اعتقاد به خدا يا خدايان داد، «اخلاق دينى‏» نيز جاى «اخلاق جادوگرانه‏» را گرفت و چيزى كه در تحول و توسعه اخلاق دينى، نقش عمده‏اى ايفا كرد مفهوم «گناه‏» بود. پيش از اين، شكست و ناتوانى يك خدا دليل بى‏كفايتى او محسوب مى‏گرديد، ولى با پيدايش مفهوم «گناه‏»، اين شكست‏ها نه به روحانى و نه به خدا، بلكه به خود بندگان نسبت داده شد. هر حادثه بدى كه براى يك گروه اتفاق مى‏افتاد، به دليل گناهان افراد بود و خدا هم مى‏خواست‏با اين‏گونه حوادث، پيروان خود را تنبيه كند. به همين دليل، پيامبران بنى‏اسرائيل‏ همواره گناهان مردم خود و يا گناهان نياكان آن‏ها را به آن‏ها گوشزد مى‏كردند. مصيبت‏هايى كه فرد در زندگى با آن‏ها دچار مى‏شود امتحان الهى و يا پيامدهاى گناه محسوب مى‏گردد. از نظر وبر تقاضاى اخلاقى از خدايان به موازات چهار نوع توسعه افزايش يافت:

الف - توسعه كيفيت و قدرت قانون در ميان گروه‏هاى سياسى

ب - توسعه حوزه فهم عقلانى از جهان بيرونى

ج - توسعه منظم روابط انسانى به وسيله قوانين قراردادى و وابستگى انسان‏ها به رعايت اين قوانين

د - رشد اهميت اجتماعى و اقتصادى واژه‏هايى همچون دوستان، ماموران، شركا و بدهكاران.


🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper