روش فلسفه سیاسی فارابی

روش فلسفه سیاسی فارابی

چنانکه از گفتار فارابی برمی آید او در صدد ارائه اصول و مبانی است و دیدگاه‌های خود را به صورت ایده آل تایپ عرضه می دارد و خود توجه دارد که آن صورت کامل و نهایی در جهان واقع چندان امکان پذیر نیست. از این رو است که از حاکم فاضل به شورای فاضلان و یا حتی حاکم سنت و شورای حاکمان سنت منتقل می‌شود و این امر نشانه واقع گرایی و عملگرایی فارابی است. به علاوه گفتار فارابی درباره توجه به مقاصد فیلسوف و تفسیر آن برای شرایط متحول و متغیر و جدید این اجازه را به ما می دهد که با توجه به مقاصد فارابی؛ گفتار و سامان فلسفه سیاسی او را، با توجه به شرایطی که در آن هستیم، تفسیر کنیم. بر این پایه، ضرورت فلسفه نظری، برای ریاست مدینه فاضله، برای آن است که اداره مدینه فاضله مسبوق به یک چارچوب فلسفه نظری بوده و برای انسان و اجتماع و جهان یک مبدأ و منتهایی بشناسد و بر پایه تفسیری که از سعادت دنیوی یا اخروی انسان دارد برای زندگی کنونی او برنامه ریزی کند. برای اداره مدینه فاضله علاوه بر فلسفه نظری، نیازمند فلسفه عملی هستیم تا آن اصول و آرمان های کلی عقلی عملی که می خواهیم آنها را تحقق بخشیم را روشن سازد و تعاریف و چگونگی آنها را به دست دهد. اگر جامعه راجع به یک چارچوب فلسفی نظری و عملی باشد این بخش از تصویر کلی مدینه فاضله را می توانیم پُر شده به شمار آوریم از این روست که فارابی ملت فاضله و ریاست سنت را جانشین فلسفه و فیلسوف قرار می دهد. در مرتبه بعد هم نیازمند «تعقل» و «فضیلت فکری» هستیم تا بر پایه تجربه و مشاهده بتوانیم آرمان های کلی عقلی را با شرایطی که در آن قرار داریم تطبیق کرده و به تناسب این شرایط برنامه عملی جزئی ارائه کنیم.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper