🔰 ماکس وبر.... وبر از جمله متفکران حوزه جامعه شناسی است

🔰 ماکس وبر



وبر از جمله متفكران حوزه جامعه شناسي است. در انديشه ماكس وبر عقلانيت از برجستگي ويژه اي برخوردار است. نخستين و معروف‏ترين اثر ماكس وبر درباب جامعه‏ شناسى دين، «اخلاق پروتستانى و روح سرمايه‏ دارى» است. شهرت اين اثر چنان فزونى يافت كه ساير آثار وى در زمينه جامعه‏ شناسى دين را كاملا تحت الشعاع قرار داد.

وبر در آثار ديگرش، به ويژه در بخش مفصلى از «اقتصاد و جامعه»، درباره ابعاد گوناگون دين بحث می كند؛ از جمله می توان به اين موضوعات اشاره كرد:
پيدايش اديان، نحوه تاثيرگذارى دين بر رفتارهاى غير دينى، دين گروه‏هاى منزلتى، و دين و ساير حوزه‏هاى زندگى. در اين مقاله، ابتدا بررسی تحلیلی زندگی وبر بیان می شود. آنگاه ديدگاه‏هاى وبر درباره پيدايش ادیان و تکامل آنها، دین و اقتصاد، دین و عقلانیت مورد بررسی قرار گرفته است.

▪️ بررسی تحلیلی زندگی وبر:

21 ‎آوریل 1864‌‏ ماکس وبر در « ارفورت» ، در « تورینگیه» متولد شد. پدرش حقوقدان‎ ‎بود. وی از خانواده‌ی صاحبان صنایع و تجار‎ ‎نساجی‎ بود. وی در سال 1869 ‏با‎ ‎خانواده اش به برلین آمد. وی جزو گروه لیبرالهای دست راستی تحت رهبری ‌‏«بنیگسن» از اهالی‎ ‌‏«هانور» بود . مادرش « هلن فالنشتاین» زنی بسیار با فرهنگ و ‏به شدت نگران‎ ‎مسائل مذهبی و اجتماعی بود. وی ، تا لحظه‌ی مرگش در 1919 با پسرش ‏روابط فکری نزدیک‎ ‎داشت و آتش اشتیاق ایمان مذهبی را در نزد وی تیزتر می کرد. ‏

ماکس وبر رساله‌ی دکترای حقوق خود را درباره‌ی تاریخ بنگاههای تجاری در‎ ‎قرون وسطی ‏نوشت و در سال 1896 استاد دانشگاه هایدلبرگ شد. اما به علت فوت پدرش بعد از مشاجره ای که با او داشت، دچار مشکل روانی شد. در فاصله سالهای 1897 تا 1902، وبر در شرایط روانی بسیار بدی قرار داشت و حتی در سال 1899 به مدت چندین هفته در یک مرکز روانی کوچک به سر برد. سفر به ایتالیا و مشاهده چشم اندازهای زیبا و مناظر پرشکوه تاریخی برحال وبر تأثیر گذاشت و رفته رفته بهبود یافت. در سال 1902 بود که او توانست به هایدلبرگ بازگردد. از سال 1903 به تدریج وضعیت او بهتر شد و در سال 1904 بازده کاری او به اوج رسید. در همین سال او سفری به آمریکا داشت و در این سفر الگوی یک جامعه ی جدید را دید و به نقش دیوان سالاری در دموکراسی پی برد.

در جریان جنگ جهانی اولی سرخوردگی هایی نیز برای وبر پیش آمد. مبارزه او با گرایشهای امپریالیستی به جایی نرسید. وبر بخاطر زندگی تحت رهبری قیصر هم احساس گناه می کرد و معتقد بود که کشورش به دلیل نحوه حکومت قیصر بر مردم و نیز تحمل و توجیه این وضعیت، منزوی شده است. همچنین وبر بنا به طبیعت خود توانایی ازخودگذشتگی های فکری را که به نظرخودش لازمه هر ایمانی بودند، نداشت.

🎯کانال دانش سیاست👇👇👇
@policypaper