آشنایی با برخی مکتب‌ها و اندیشه‌های سیاسی (بخش دوم)..۱۱. کمونیسم:

آشنایی با برخی مکتب ها و اندیشه های سیاسی ( بخش دوم)

۱۱. كمونیسم:
كمونیسم این اصطلاح از ریشه لاتینی (كمونیس) به معنای اشتراكی گرفته شده است. و این عقیده از سال 1840 م. رواج یافت. و معنای اشتراك محدود به ثروت و دارائی ها نمی شود، بلكه اشتراك شامل زنان و مسائل جنسی می گردد. بنابرنظر كمونیسم تمام منابع اقتصادی كشور اعم از صنعتی و امور دیگر مربوط به جامعه است نه افراد و خانواده ها، اما كمونیسم به معنای جدید عبارت است از اینكه دولت بر تمام مراكز اقتصادی جامعه كنترل داشته باشد و همه چیز باید در دست او قرار گیرد.
۱۲- ماركسیسم:
كمونیسم به معنای خاصی كه امروز در نقاط مختلف دنیا رایج است كمونیسم ماركسیسم است. زیرا مؤسس كمونیسم "كارل ماركس" فیلسوف آلمانی (1883-1818م.) بود كه بعد از ماركس، "فریدریش انگلس (1895-1825م.)"، "لنین" و "استالین" از رهبران كمونیسم بودند. بعد از درگذشت استالین (1953) "مالنكوف" ، "بولگانین" و "خروشچف" جانشین وی شدند. البته آراء ماركس و اِنگلس توسط نفوذ فلاسفه آلمانی مخصوصاً "هگل" و "فویرباخ" گسترش یافت.
۱۳. لنینیسم:
لنینیسم نوع دیگری از ماركسیسم است كه منسوب به "ولادیمیر ایلیچ لنین (7924-1870م.)" بنیانگذار رژیم كمونیست و پیشوای انقلاب اكتبر 1917 روسیه می باشد. لنین در اصول افكار ماركس تغییراتی داد به طوری كه مواردی بر آن افزود و عناصری از آن را حذف كرد، تا مناسب اوضاع جامعه روسیه گردد. و در ضمن عقاید لنین بعد از انقلاب و رسیدن به قدرت نسبت به قبل از انقلاب تغییر یافت.
۱۴. استالینیسم:
بعد از لنین "یوسف استالین (1953-1879م.)" ـ نخست وزیر و دبیر كل حزب كمونیست و دیكتاتور اتحاد شوروی سابق ـ روی كار آمد و در عقائد لنین اصلاحاتی انجام داد كه افكار او به نام استالینیسم مشهور گردید.
۱۵. بولشویسم:
بولشویسم عنوان ایدئولوژی حزب بولشویك به رهبری لنین بود. علت به وجود آمدن بولشویسم به خاطر اختلافی بود كه در حزب مخفی سوسیال دموكرات روسیه بر سر مسأله عضویت در حزب پدید آمد. به دنبال آن، حزب به دو گروه بولشویك (در زبان روسی به معنای اكثریت) به رهبری لنین، و منشویك (به معنای اقلیت) به رهبری "مارتوف" تقسیم شد. و لنین در سال 1918 نام حزب خود ر "حزب كمونیست سراسر روسیه (بولشویكها)" نهاد، و در سال 1925 به نام "حزب كمونیست سراسر اتحاد شوروی" و در سال 1953 به "حب كمونیست اتحاد شوروی" تغییر یافت.
۱۶- پوپولیسم:
پوپولیسم به معنای مردم باوری است. به اینكه هدف های سیاسی را باید بر اساس خواست مردم جدا از احزاب و نهادها پیش برد، و خواست مردم عین حق و اخلاق است. به عبارت دیگر هر چه مردم خواستند همان حق و اخلاق می باشد. كه در واقع بولشویسم تركیبی از ماركسیسم و پوپولیسم است.
۱۷. بورژوا :
در قرون وسطا فردی از اهل شهر آزاد (بورگ) را كه نه ارباب بود و نه دهقان "بورژا" می نامیدند. در قرن های هفدهم و هجدهم ارباب ها و كارفرماها را در برابر كارگران و بازرگانان به این نام خطاب می كردند. در فرانسه عنوانی برای طبقه میانه سوداگر و پیشه ور یا شهرنشینانی كه بر ملاك دارائی از حقوق سیاسی برخوردار بودند اطلاق می شد، و اما در اصطلاحی سیاسی معنای خاص خودش را دارد.
بورژوازی در اصطلاح ماركسیستی به معنای سرمایه داران، سوداگران، پیشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است. در برابر "پرولتاریا" (17) كه به كارگرانی گفته می شد كه هیچ وسیله تولیدی جز نیروی كار خود برای تأمین زندگی ندارند.
۱۸. سوسیالیسم:
واژه سوسیالیسم (جامعه باوری) در زبان فرانسه به معنای اجتماعی می باشد. و در انگلیسی (سوسیالیسم سیاستی كه هدف آن نظارت جامعه بر وسایل تولید و اداره‌ آنها به سود همگان است). البته این تعریف، یك تعریف جامع نیست، زیرا نظارت عمومی بر اموال و تولید معنای وسیعی دارد. امابهترین وجه اشتراك سوسیالیست برتری جامعه و سود همگانی بر نظریه فردگرایی و سود فردی است، كه سوسیالیسم به انواع متعددی مانند سوسیالیسم لیبرال، ماركسی، نوین، تكاملی، فابیان، صنفی و پارلمانتر و اقسام دیگر، تقسیم می شود.
۱۹. كاپیتالیسم:
مکتب مشوق سرمایه داری و حمایت از محوریت بخش خصوصی در توسعه اقتصادی، صنعتی و تجاری کشور است. این اندیشه زمینه ساز نظام تجارت آزاد بین المللی است و در تقابل با کمونیسم قرار دارد.
۲۰- ناسیونالیسم:
عبارت است از اعتقاد به برتری یك ملت و قوم بر تمام ملل و اقوام دیگر و لزوم وفاداری مطلق و بدون هیچ قید و شرطی نسبت به قوم و ملت خود، و اولویت دادن منافع ملی خود بر سایر کشورها است. ناسیونالیسم در شکل افراطی خود تبدیل به نژاد پرستی (راسیسم)، فاشیسم یا نازیسم می شود. لازم به ذکر است که درجه ای از ناسیونالیسم برای حفظ موجودیت و توسعه و پیشرفت کشور و برخورداری از جایگاه مناسب در نظام بین الملل ضروری است ولی چنانچه ناسیونالیسم به عنوان یک مکتب ترویج شود به هرج و مرج بین المللی دامن می زند.