اجنه در لباس فدرالیسم.. سیامک سپهرنیا

اَجّنه در لباس فدرالیسم

سیامک سپهرنیا

از آن‌جایی که شاهد پنهان شدن «گروه‌های تجزیه‌طلب» در پشت حجاب فدرالیسم هستیم-هر لحظه اجنه در شکلی ظاهر می‌شوند- برآن شدیم تا با نگاهی هرچند مختصر به مفهوم فدرالیسم و نبود موضوعیت آن در ایران حجاب فدرالیسم را از رخ کریه و عریان تجزیه‌طلبان بَرکنیم. کیست نداند همچنان نوادگان پیشه‌وری و حزب‌توده برای پیشبرد اهداف خویش و ترس از «واکنش ملت‌ایران»، سعی در کادوپیچی تجزیه‌طلبی در جعبه فدرالیسم دارند.


در باب فدرالیسم و سابقۀ اجرایی آن به کرات سخنانی به دست داده‌اند، و چند و چون نوع اجرایی فدرالیسم را در کشورهایی چون آمریکا و سوئیس و ... بررسیده‌اند، اما آنچه در بازگویی مفهوم فدرالیسم مغفول واقع شده مضاف بر چیستی، چرایی فدرالیسم است، تاکنون از نظر حقوقی چرایی فدرالیسم به سان دیگر مفاهیم حقوقی در صحرای حقوق عمومی کشور به بحث و فحص گذاشته نشده است. ما در اینجا قصد داریم ابتدا با اشاره به تعریف فدرالیسم، چیستی این شکل حکومتی را روشن کنیم و سپس با ایضاح چرایی ابتناء حکومت فدرالیسم، فقدان موضوعیت آن را در ایران نمودار کنیم.


تعریف فدرالیسم:

در باب تعریف فدرالیسم چنانچه دکتر ابوالفضل قاضی به درستی آورده: «در صورتی که چند کشور مستقل و حاکم تصمیم بگیرند بنا به ملاحظاتی سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی خود را به هم پیوند دهند و با کمک و معاضدت یکدیگر قدرت بزرگتر و فراگیرتری بوجود آورند،... گام اساسی به سوی ایجاد کشور فدرال برداشته شده است»

تنها نگاهی به تعریف -واضح -آورده شده کافی است که بحث فدرالیسم در ایران را خاتمه دهیم چرا که نمی‌توان تاریخ را تحریف نکرد و قائل به چند کشور مستقل در تاریخ سیاسی گذشتۀ ایران شد، مگر اینکه تخیل را جایگزین تاریخ کنیم

اما چه کنیم که مفهوم فدرالیسم نیز به سان دیگر مفاهیم، توسط اردوگاه چپ یکسره از مضمون خویش خالی شده و با محتوای مارکسیستی آکنده شده است، بنابراین، آنچه از مفهوم فدرالیسم توسط گروه‌های چپ و تجزیه‌طلب مراد می‌شود، تکه‌پاره کردن یک کشور مستقل به چند کشور است نه اتحاد چند کشور مستقل در قالب یک کشور مستقل که این جعل معنایی خود وام گرفته از نظریه‌های تضاد طبقاتی مارکس و وابستگی است.

با این مضمون که مرکز به عنوان حامل قدرت و ایدئولوژی به استثمار پیرامون می‌پردازد و این سبب عقب‌ماندگی بیشتر و در نتیجه وابستگی پیرامون به مرکز می‌شود پس باید به نزاع با مرکز برخاست و با تیکه‌پاره کردن مرکز، چند مرکز شکل داد تا مناسبات وابستگی برهم بخورد

لذا کسانی که نسخه فدرالیسم را شفابخش بیماری توسعه ایران مطرح می‌کنند، ادامۀ همان مارکسیست‌های سابق هستند که تحت لوای مفهوم خلق در پی تجزیه ایران بودند، حال با ابزار تضاد مرکز و پیرامون دوباره پای در صحنۀ تجزیۀ ایران گذاشتند.

اما سوال اساسی دربارۀ فدرالیسم چرایی ایجاد شیوه حکومتی فدرال است که یک دلیل شاید آن باشد که در تعریف بالا از فدرالیسم آوردیم و آن افزایش قدرت اقتصادی و سیاسی کشورهای مستقل همجوار است.

فدرالیسم روشی برای توسعۀ اقتصادی و سیاسی از طریق اتحاد چند کشور مستقل است، نه آن‌که کشور یکپارچه را تکه تکه کنیم و از این طریق به پیشرفت اقتصادی برسیم. پس اگر هدف از فدرالیسم افزایش توان اقتصادی و توسعه سیاسی باشد این مهم از طریق اتحاد چند کشور مستقل همجوار محقق می‌شود، نه برعکس.

دلیل دیگر که به نظر ما اساسی‌ترین دلیل تأسیس حکومت فدرال است، احقاق خیر عمومی یا به عبارتی دیگر مصالح‌عمومی است.

گمشدۀ ایالات تازه استقلال یافتۀ آمریکا، حصول به خیر همگانی و کنار زدن تنش ناشی از نزاع بر سر منافع خصوصی ایالات بود. آنچه جیمزمدیسون در مقالات معروف به فدرالیست از آن دفاع می‌کرد، تحقق خیر عمومی و هشدار نسبت به غلبه منافع خصوصی بر مصلحت عمومی بود. بی‌گفت‌وگوست که ایالات تازه استقلال یافته از انگلستان زمانی می‌توانستند، دولت مدرن را شکل بدهند که امر عمومی را محقق کنند.

لذا به نظر ما آنچه حلقۀ گمشدۀ مباحث حقوق عمومی ایران است، خلاء تبیین مفهوم منفعت عمومی نزد حقوق‌دانان است، نه آنکه وحدت موجود را چگونه به تجزیه بکشانیم.

منبع: ماهنامه سراسری قلم‌یاران/ شماره ۱۳/ مهرماه ۱۳۹۷/ سال دوم.

@politicalculture