شراب و شلاق.. گفتند: این نادان شراب حرام خورده است

شراب و شلاق

روزی پیر فرزانه ای از شهری می گذشت جماعتی را دید که دور میدانی گرد آمدند کنجکاو شد به سمت میدان براه افتاد از لابه لای جمعیت دید که در میدان دارند جوانکی را چنان شلاق می زنند که از هوش رفته است و بدن او پاره و خون آلود است و مردم با تمسخر او را به یکدیگر نشان می دهند ، پیرمرد علت را جویا شد.

گفتند: این نادان شراب حرام خورده است
پیرمرد برای آنکه دانش آنها را محکی بزند، دوباره پرسید: چرا شراب حرام شده است؟
گفتند: چون به بدن او ضرر می رساند

پیرمرد خندید و گفت: عجب، پس شما چون نگران بدن او بودید، شلاقش زدید! اینطور شما نه تنها به بدن بلکه به آبروی او نیز زیان رساندید، این چه نوع دلسوزی است!!!؟

@politicalculture