احترام به شعور مخاطب

احترام به شعور مخاطب

سالها پیش وقتی در یک جلسه علمی نشسته بودم یک سخنرانی وسط سخنرانی اش که درباره دوره قجری صحبت میکرد گفت:«شاه قجر خائن بخش های از کشور را طی عهدنامه با روسیه فروخت ». همه مبهوت سخنرانی علمی ایشان بودیم که ناگهان یک استاد والا مقامی از جا برخواست و گفت:« آقای سخنران شما حق نداشتید دو کلمه خائن و فروختن» را بکار برید. سخنران در مقام دفاع با ایشان بحث برآمد و آن استاد برجسته فریاد زنان گفت:« شما اگر کار علمی ارائه میدهید حق ندارید قضاوت خود را بما تحمیل کنید من شعور دارم و اگر شما بمن بگویید در تاریخ چه اتفاقی افتاده است میتوانم خودم نتیجه بگیرم که آیا فتحعلی شاه پادشاه خوبی بوده است یا خیر ؟ اما وقتی شما وسط صحبت کلمه خائن و فروختن را بکار میبندید تحقیق شما بوی علم نمیدهد چون شما حق ندارید بما بگویید چگونه درباره شاه قجری فکر و قضاوت کنیم !»
سخنران گفت که من خائن را گفتن که شما بدانید! و در این لحظه صدای حضار بلند شد که حق ندارید قضاوت یکدست صحبت کنید ما گوش می کنیم و برخی از یک نگاه مثبت و برخی منفی خواهند دید، شما چکاره آید که به ذهن ما دست میبرید و حق قضاوت کردن را از ما میگیرید !!!

بنظر شما آیا ما در دیپلماسی و سخنرانی نیز نیاز داریم بدون ارزش گذاری اجازه بدهیم مخاطب خود به نتیجه برسد (به شعور مخاطب احترام بگذاریم ) یا برعکس ما باید از صفت‌ها و افعالی استفاده کنیم که به فکر مخاطب جهت دهد؟
پاسخ این است هردو؛ ما در سخنرانی و دیپلماسی برخلاف یک کار علمی میتوانیم هم صفت هایی بچسبانیم و هم توضیحاتی بدهیم که مخاطب خود به این نتیجه برسد که حق با کیست.
برای مثال سخنرانی جنجالی آقای ظریف در دفاع از برنامه موشکی یک گفتگوی منطقی بود که مخاطب را میخواست به این نتیجه برساند که آیا داشتن موشک حق ایران است یا خیر، اما وقتی درباره صدام صحبت کرد از صفتهایی استفاده کرد که به فکر طرف مقابل جهت دهد. این جهت دقیقا در مسیر برداشت و قضاوت او است. چرا از این لفظ صفت استفاده میکنیم ؟ یک دلیلش این است که طرف مقابل قبل از سخنرانی ما یک تصوراتی از صدام دارد که وقتی ما در حین سخنرانی آن برچسب را میزنیم سرش را ناخودآگاه به طرف پایین و در تائید صحبت پایین می آورد. مثلا وقتی میگوییم استاد بزرگ فرشچیان، اگر دقت کنید استاد یک صفت است ولی ناگهان مخاطب ما، سرش را پایین می آورد یعنی من هم گفته ی شما را تصدیق می کنم : فرشچیان آن استاد بزرگ!
وقتی سخنرانی میکنید از صفتهایی استفاده کنید که در ذهن مخاطب قبلا گنجانده شده است. مثلا صفتی که درباره هیتلر باید بکار ببندید متفاوت از مادرترازا است. اما در کار علمی، نشست علمی، سخنرانی علمی هرگز. وقتی میگوییم کتاب خوب بخوانید یعنی متن بدون جهت، سخنرانی خوب علمی گوش کنید یعنی بی جهت. اگر دیدگاه شما جهت‌دار باشد در حیاتی ترین لحظات کشور بخاطر جهل دانستن یا توهم دانستن سرنوشت کشور عوض میشود.

با این حساب نگذارید وقت شما به هر کتاب و سخنرانی که به شعور مخاطب احترام نگذارد تلف شود. مسئله ژست یک کار تحلیلی و تحقیقی نیست آن چیزی است که در ذهن مخاطب میکاریم

@politicalculture