مروری بر زندگی و آثار جان استوارت میل

مروری بر زندگی و آثار جان استوارت میل

جان استوارت میل در سال 1806 در لندن به دنیا می آید.

خانواده‌‌ای که وی در آن بزرگ شد، خانواده ای ساده و روشنفکر بود. پدرش جیمز میل در پرورش و تکوین اندیشه میل نقش زیادی داشت و فرزندش را متناسب با تفکرات خردگرایی عصر روشنگری پرورش داد و در تربیت او، بحث دینی و مذهبی را حذف نمود. میل فیلسوف تجربی بود و اعتقاد داشت که در شناخت هر پدیده ای باید آن را تجربه و حس نمود. فیلسوفی که در اندیشه میل تاثیر زیادی داشت لاک بود، به همین دلیل کتاب منطق خویش را در اصلاح و نقد نظریات لاک نوشت.‏

وی معروف ترین کتاب خود را در سال 1859 با نام "در باب آزادی" منتشر می کند.
با آنکه در اشاره به نویسنده در باب آزادی همواره از جان استوارت میل نام می برند، او در مقدمه کتاب و نیز در حسب حالش تاکید می کند که این اثر را در واقع با همسرش، هریت تیلور نوشته است که پیش از پایان گرفتن کتاب چشم از جهان فرو بست. مورخان فلسفه در خصوص درجه تاثیری که همسر میل بر محتوای کتاب در شکل نهایی آن برجا نهاد اختلاف نظر دارند، ولی روشن است که خود میل همسرش را در نگارش این کتاب نویسنده همکار می دانست، هر چند تا آنجا پیش نرفت که نام او را در صفحه عنوان کتاب بگنجاند. ‏

در دنیای انگلیسی زبان هیچ نامی به اندازه میل با لیبرالیسم پیوند نخورده و هیچ اثر لیبرالی مشهورتر از درباره آزادی نیست. آیزایا برلین، میل را بنیانگذار لیبرالیسم نوین و درباره آزادی را بیان کلاسیک هواداری از آزادی فردی توصیف کرد. این نشانه خوبی از دوام اعتبار اوست.‏

همچنین شاید هیچ متفکری به این روشنی، ابهامات بارز واکنش لیبرالی در قبال دموکراسی را ترسیم نکرده است. پدر او جیمز میل از مدافعان تمام عیار اصل دموکراسی نمایندگی بود، میل جوان نیز این اصل را در میان اصول دیگر به تدریج و عمیقاً آموخت.
اما پس از دچار شدن به یک بحران شخصی و ناراحتی روانی در سن بیست سالگی، به اندیشه‌های کولریج و کارلایل و سوسیالیست های کنتی و سن سیسمونی روی آورد.

فصل مشترک این گرایش های بسیار متفاوت، فقدان علاقه به دموکراسی و اهمیت دادن به نقش روشنفکران در جامعه بود. این اندیشه ها در مقالاتی که میل به سال 1831 تحت عنوان "روح زمانه" به چاپ رساند، بازتاب یافت. میل در این مقالات از اینکه امور جاری به روال معمول خود نیست، "تعلیم نادیدگان به تعلیم دیدگان اقتدا نمی کنند"، تاسف می خورد و نتیجه می گیرد که در چنین شرایطی اکثریت بدون راهنماست و جامعه در معرض انواع مخاطرات و خطاهایی قرار دارد که از اقدامات نسنجیده جاهلان با مسائلی که نسبت به آن جاهل اند ناشی می شود.

میل ضمن نامه ای در سال 1829 درباره نظم صحیح امور می نویسد: "طبقات روشنفکر حکومت را اداره می‌کنند و حکومت طبقات نادان را."‏

اما به نوشته خود میل، انتشار نخستین جلد کتاب دموکراسی در آمریکا در 1835 بود که او را نسبت به خطرات و فضایل دموکراسی هشیار کرد و به چرخش از "دموکراسی ناب" به صورت "تعدیل شده آن" انجامید، روایتی که شکل نهایی خود را در کتاب "حکومت نمایندگی" در سال 1861 یافت.‏

هنگامی که اواخر دهه 1850 کتاب درباره آزادی را می‌نوشت، بیشتر دلواپس اثرات محدود کننده جامعه بود تا قدرت دولت. او این جباریت اجتماعی را مهیب تر از انواع بسیاری از ستم سیاسی می‌دید، چرا که این عامل با نفوذ عمیق تر خود به زوایای زندگی و به بردگی کشاندن نفس انسان، راه فرار چندانی بر جای نمی گذاشت. میل مباحث زیادی را در باب دموکراسی مطرح نمود و اندیشه اساسی او بر محور حکومت نخبگان بر پایه رضایت عام مردمی بود. وی ‌در سال 1863 سود نگری را به طبع می رساند و سر انجام در سال 1873 در آوینیون فرانسه چشم از جهان فرو می بندد.‏


🔲I➣کانال علوم سیاسی
◻️I➣ @politickaraj