📄تکیه به درون؛ نگاه به بیرون.. 📝هادی حق پرست کارشناس ارشد روابط بین الملل

📄تکیه به درون؛ نگاه به بیرون

📝هادی حق پرست کارشناس ارشد روابط بین الملل
دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب


سیاست گذاری سیاسی و فرهنگی دولت یازدهم و دوازدهم، با رویکرد جهانی شدن و هرچه بیشتر درهم تنیده شدن در این روند است. اینکه در ابتدای متن حاضر از سیاست های اقتصادی و فرهنگی نام برده شد، از این روست که حوزه اقتصاد در عصر کنونی لاجرم باید در افق جهانی بررسی شود و بر خارج از مرزها تاثیر بگذارد و تاثیر بپذیرد. وابستگی نسبی در این حوزه کاملا طبیعی است. ولیکن قطعا هیچ کشوری وابستگی فرهنگی و سیاسی را تحمل و بر نمی تابد.

جهانی شدن البته در واقعیت خود به خصوص برای کشوری چون ایران با تاریخ و تمدن تاریخی خود که جهانی بوده، مبارک بوده و هرگز جای نگرانی نیست. اما با روش و مدیریت اجرا و فرمان دهی مدیران و دولت های ضعیف و کوتاه فکرمان، این مقوله تبدیل به چالشی برای ایرانیان در قرن حاضر شده است. چرا که همه کشورهایی که در جهان صاحب نام در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شدند، ابتدا به فرهنگ و هویت ملی خود وفادار بوده و به آن تکیه کرده اند و این آغاز روند جهانی شدن است. جهانی شدن البته در هم تنیدگی است، در کنار هم و در هم قرار گرفتن فرهنگ هاست، و نه تسلط یک فرهنگ بر سایر جوامع. این تسلط یافتن تلاش همه ابرقدرت هاست که فرهنگ خود را غالب کنند؛ اما ملت هایی که دچار تزلزل هویتی و تاریخی هستند و دولت هایی که خود را در برابر این رقابت فرهنگی ضعیف می بینند و می بازند، خود را زیر تسلط سایر فرهنگ ها می پذیرند.

ایران نیز به نوعی دچار چنین موقعیتی شده و در حوزه عمومی و دولتی با یک اضطراب و سرگردانی فرهنگی و دلهره و سردمزاجی مواجه شده است. فرد و شهروندان در این جامعه نمی دانند که به کدام فرهنگ تکیه کنند؟ دولتمردان محترم مدعی اند که این اوضاع حاصل فرایند گذار است، اما گذار یک آغاز و انجام دارد و حرکتی. ما در حال حاضر اما نمی دانیم مجا ایستاده ایم و به کجا قرار است برسیم؟ فرد و مهم تر از آن نظام خانواده حیران است که به فرهنگ خود وفادار باشد؟ یا تسلیم فرهنگ غالب جهانی؟ در وفاداری به فرهنگ خود دچار خلاءهایی است و در تسلیم شدن در برابر فرهنگ جهانی نیز با چالش ها و موانع جامعه خود مواجه دارد که این کشمکش و فشار فرهنگی جز تشویش های جدی در زندگی افراد، خانواده و جامعه چیزی نبوده است. اینها، ادامه سیاست های فرهنگی دولت های هفتم و هشتم است که جامعه را از مسیر منطقی و تاریخی خود منحرف ساخته است. در مقاطع یاد شده با تاکید فراوان بر نظریه جهانی شدن و ارتباطات، یا جنگ و گفتگوی تمدن ها، نظریه هایی چون نظام تک قطبی-چند قطبی، نظریه اصالت یافتن بنیان های زیستی میان دولت ها و ملت ها، گفتمان ضدتروریسم و گفتمان مقاومت نادیده گرفته شده و مورد توجه قرار نگرفتند .در طی سه دهه اخیر با سیاست های غلط دولت ها و البته کاستی ها و عقب ماندگی های سازمان صداوسیما هرچه که ایران و ایرانیان در فرهنگ خود داشته اند را باخته اند، در عین حال که در تراز جهانی نیز جایگاهی ندارند. امروز این از خود بیگانگی تا آنجا پیش رفته است که بخشی از مردم در کشور از نداشتن شبکه های تلویزیونی داخلی، به خود افتخار می کنند.

منظور این نوشتار کوتاه بسته نگه داشتن فضای فرهنگی و رسانه ای نیست و اساسا ملت ایران با تضارب آراء و اندیشه هاست که در طول تاریخ رشد کرده و به بلوغ می رسد، چرا که فرهنگ ما در حوزه اندیشه مطالعه و تحقیق نیست و از ابتدای ورود صنعت چاپ به ایران تاکنون، ایرانیان مردمی اهل مطالعه نبوده و نشدند؛ فرهنگ ما فرهنگ شفایی است. ایرانیان در طول تاریخ عادت کرده اند که افسانه ها، قصه ها و اخبار را بشوند تا اینکه بخوانند و این ادعا را استعداد شایعه پراکنی در جامعه امروز نیز، حتی تایید می کند. لذا رسانه در این کشور بیش از سایر ملت ها ایفای نقش خواهد کرد، به شرط آنکه حاصل نگاه های متفاوتی باشد.

اما آنچه که باید توسط سیاستگذاران و مجریان فرهنگی و رسانه ای مورد توجه و مراقبت در برابر فرهنگ های جهانی قرار گیرد، تقویت و حفظ فرهنگ و ارزش های دینی و ملی ماست، که با این اتفاق هیچ ایرانی، با هر اندیشه و نگاهی در گرایش های مختلف فکری و سیاسی مخالف نخواهد بود.

─═इई @politickaraj ईइ═─
‍ ‍ ‍ ⇱ کانال علوم سیاسی⇱
ڪلیــڪ ڪنید