مشروعیت عربستان، زیر سوال. نویسنده: دکتر مانی محرابی، عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین الملل

مشروعیت عربستان، زیر سوال
نویسنده : دکتر مانی محرابی، عضو هیات علمی اندیشکده روابط بین الملل
منتشر شده در هفتنامه سیاسیون (شماره 15)
(قسمت نخست)

در قرن جدید میلادی رقابت ژئوپولتیک خاورمیانه شکل جدیدی به خود گرفته، قوائد بازی در این منطقه تغییر کرده و تبعا بازیگران منطقه‌ای، رقابتی مبتنی بر شرایط جدید منطقه را پیش گرفته‌اند. تحولات دیپلماتیک و ژئوپولتیک نیمه دوم قرن بیستم میلادی موجب شده تا این منطقه هم اکنون به هارتلند بحران تبدیل و از این حیث کاملا منطبق بر شاخصه‌های جهانی باشد. از این روی بحران کنونی خاورمیانه نیز بحرانی جهانی تلقی می‌شود و طبعا بازیگرانی در پارامترهای جهانی را می‌طلبد. این شرایط به افول و ظهور بازیگران و قدرت‌های جدید در این منطقه ختم شده که به طور مثال می‌توان به خروج کامل عراق، سوریه، عمان و ... از دایره بازیگران تصمیم ساز، کمرنگ شدن وزن تاثیرگذاری رژیم اسرائیل، ترکیه و عربستان و نهایتا پر رنگ شدن نقش ایران، مصر و پاکستان اشاره کرد. هم اکنون قدرت‌های منطقه‌ای در خاورمیانه عبارتند از ایران، ترکیه، عربستان، رژیم اسرائیل، پاکستان و مصر اما محصول روند فعلی تحولات، تغییر در توازن قوای قدرت‌های یاد شده است. با تغییر شاخصه‌های منطقه‌ای به شاخصه‌های جهانی، نخستین مسئله‌ای که در مناقشات منطقه‌ای نمایان می‌شود پتانسیل بالقوه بازیگران است که یا آنها را در سطح یک بازیگر جهانی بالا می‌برد، یا به سقوط اعتبار آنها در تصمیم سازی‌ها منجر می‌شود. نگاه واقع بینانه و آگاهی دولت‌ها از پتانسیل‌های بالقوه خود، موضع گیری‌های مبتنی بر توان دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و هژمونی آنها را منتج خواهد شد که خلاف این مطلب، ورود دولت‌ها به وضعیت مخاطره آمیز را در پی خواهد داشت. پاکستان با خارج نگاه داشتن خود از مناقشات اخیر سعی در تثبیت جایگاه خود به عنوان یک میانجی‌گر منطقه‌ای داشته، مصر بعد از عبور از یک بحران دوره‌ای هم اکنون با واقع بینی سعی در تحرک حداقلی ولی تاثیرگذار دارد که تا امروز به نتایج دلخواه خود نیز دست یافته، ترکیه با تغییرات مداوم دکترین خود بر پایه ایدوئولوژی‌های آرمانگرایانه عملا در یک سردرگمی به سر می‌برد و بحران داخلی این کشور نیز مزید بر علت شده تا امروز ترکیه در سراشیبی تحولات منطقه قرار گیرد، رژیم اسرائیل با درک صحیح پتانسیل خود و تحولات منطقه‌ای خود را از دایره مناقشات کنار کشیده تا مانند ترکیه از گزند این تحولات در امان باشد، ایران با بهره گیری از پتانسیل نظامی و دیپلماتیک خود موفق به گسترش حوزه نفوذ هژمونی خود در منطقه میان مرزهای غربی خود تا دریای مدیترانه و قسمت‌هایی از شبه جزیره عربستان شده و نهایتا عربستان نیز به واسطه بحران مدیریت در این کشور، تصمیمات مبتنی بر هیجانات سیاسی و اتخاذ استراتژی‌ها اشتباه نظامی در جهت شیب تحولات منطقه‌ای قرار گرفت. در این میان گسترش حوزه نفوذ ایران در مناطقی که سابقا تحت استیلای هژمونی عربستان بودند، سبب شکل گیری رقابتی پاندولی میان این دو قدرت منطقه‌ای شده و به جنگی سرد میان آنها ختم شد. همزمانی بحران خاورمیانه و تغییر ژئوپولتیک ایالات متحده از خاورمیانه به شرق آسیا، سبب انزوای ریاض در مواجه با قدرت گیری تهران شد که تصمیم سازان سعودی در جهت مقابله با این رخداد در اولین گام دست به تغییر استراتژی خود در مقابل ایران از موازنه قدرت به موازنه تهدید زده و به این طریق اقدام به ایجاد ائتلاف‌هایی در راستای مرتفع نمودن خلاء حضور متحد قدیمی خود یعنی ایالات متحده کردند. اولین ائتلاف آنها نیز در قالب ائتلاف نظامی در جنگ یمن صورت گرفت که علاوه بر آنکه با عدم حضور مصر و پاکستان نتیجه دلخواه مورد نیاز آنها رقم نخورد، بلکه این ائتلاف به واسطه حضور نیروهای مزدور نظامی چندملیتی موسوم به بلک واتر به فرماندهی امارات در جزایر استراتژیک سه‌قطری و پریم یمن به قدرت گیری بیشتر امارات متحده عربی در شبه جزیره عربستان ختم شد که نتایج این مسئله نیز در آینده قطعا به سود ریاض که به عنوان برادر بزرگتر اعراب شناخته می‌شود نخواهد بود. تلاش دوم ریاض در جهت ایجاد ائتلاف میان عربستان، ترکیه و مصر صورت گرفت که ضدیت تفکرات اسلام‌گرای تندروی اردوغان و تفکرات السیسی که اساسا در ضدیت با اسلام تندرو خصوصا اخوان بوده، بحران سیاسی و اقتصادی داخلی مصر و نهایتا وابستگی انرژی آنکارا به تهران به واسطه تامین میزان قابل توجهی از نفت، برق و گاز مصرفی ترکیه و در کنار آن آینده بینی آنکارا جهت سرمایه گزاری در حوزه انرژی ایران، ایجاد ائتلاف فوق را دچار نقصان نمود.

(پایان قسمت نخست)
⇜ ڪــانــال‌ علــوم سـیاســـی ❦
─┅─═ঊ🎀🎀ঈ═─┅─ @politickaraj
─┅─═ঊ🎀🎀ঈ═─┅─
ادامه👇