«دین محترم است.».. تئوری اول بر بزرگی ما تأکید دارد و تئوری دوم بر حقارت و کوچکی ما

"دین محترم است."

از نظر افلاطون و دکارت، ویژگی بارز ما عقل است، بطوری که ما مطیع طبیعت نیستیم؛ اما از نظر فروید، جنبه عاطفی و غیر عقلی و حیوانی ماست که ویژگی اصلی ما را تشکیل می دهد. تئوری اول بر بزرگی ما تأکید دارد و تئوری دوم بر حقارت و کوچکی ما. اما بر هیچ یک از این دو تئوری نمی توان صحه گذاشت...

ما این دو ویژگی مخالف با هم را داریم، و چون این دو جمع پذیر نیستند، پس تعجبی ندارد که تئوری های فلسفی و روانشناسانه ای که به یکی از این دو قطب متمایل اند، نارسا از کار در می آیند.

اما دین با تصدیق کردن دو لایه یا مرتبه واقعیت- یکی مرتبه طبیعی و دیگری مرتبه ماوراءالطبیعی- می تواند به این دو قطب متضاد معنا ببخشد. طبق تعالیم دینی ما موجوداتی هستیم با تقدیر ماوراءالطبیعی. ما هر قدر هم که برتر از بقیه مخلوقات باشیم، چون موجوداتی طبیعی هستیم، پس محدود و آسیب پذیریم. نمی توانیم عظمت یا حقارتمان را بر مواهب طبیعی مبتنی کنیم، زیرا محدودیت هایی داریم و فانی هستیم، اما عظمتی که بر تقدیر ماوراءالطبیعی مبتنی باشد تحت تأثیر این محدودیت و فناپذیری قرار نمی گیرد.

اگر مبنای عظمت ما عطیه الهی باشد، تصور ما از انسان ابعادی ماوراءالطبیعی پیدا می کند. می بینیم وقتی موجودی طبیعی هستیم، به سهولت دچار آسیب می شویم، اما وقتی تقدیر ماوراءالطبیعی داریم عظمت ما استحکام دارد.
تا وقتی در مرتبه طبیعی هستیم نمی توانیم قرار پیدا کنیم. نمی توانیم بدانیم چه هستیم. نمی توانیم خودمان را درک کنیم. نمی توانیم بدانیم چه هستیم. نمی توانیم خودمان را درک کنیم. اما همین که در لایه یا مرتبه ماوراءالطبیعی قرار بگیریم، می توانیم جنبه های جمع ناپذیر ماهیت آدمی را درک کنیم. می توانیم از این تلاش بیهوده دست بکشیم و به دنبال حلاجی این نکته کاذب نرویم که اگر در یک لایه یا مرتبه قرار داریم و بین دو قطب مخالف رفت و آمد می کنیم پس چه هستیم.

ماهیت حقیقی ما شامل تقدیری ماوراءالطبیعی است، عظمتی فراسوی نوسان های بی پایان؛ زیرا لایه یا مرتبه دیگری از واقعیت است که مبنای ماهیت ما را تشکیل می دهد. (قطعه ۱۳۱ کتاب تأملات، بلز پاسکال)

از این رو دین شایسته احترام است. کاری می کند که از جا بلند شویم، خدا را بجوییم، ولو فقط ب یک دلیل- آن هم فهم دین از ماهیت این بشری که چنین ویژگی های گیج کننده ای از خود بروز می دهد. اگر معتقد باشیم که انواع فلسفه و روانشناسی به سبب بصیرتی که در باب چیستی انسان به ما می دهند به لحاظ فکری احترام و اهمیت دارند، پس می ارزد به دین نیز توجه جدی نشان دهیم. بر مبنایی دقیقا آکادمیک، دین توضیح روشنگری در باب ویژگی های متناقض ماهیت ما به دست می دهد. که چه فلسفه و چه روانشناسی، مادام که بر لایه طبیعی مانده اند نمی توانند نشان دهند.

قسمت هایی از کتاب "سه آستانه نشین"
بر اساس گفتار هایی از پاسکال، کیرکگور و سیمون وی
فصل ۱ "پاسکال"
قسمت ۱ "دین محترم است"


کانون فلسفه و دین دانشگاه امیرکبیر
┏━━━━━━━━┓
@politickaraj
┗━━━━━━━━┛