📚📖📚📖📚📖📚.. 🔴🔴دانشجویان علوم سیاسی برای درک وضعیت رشته شان در کشور، باحوصله مطالعه کنند

📚📖📚📖📚📖📚

🔴🔴دانشجویان علوم سیاسی برای درک وضعیت رشته شان در کشور،باحوصله مطالعه کنند

⛔️"بفرمایید علوم سیاسی!"

در چهارراهی پشت چراغ قرمز ایستاده ام، تابستان است و هوا حسابی گرم، بنر بزرگی آن سوی خیابان نظرم را به خود جلب می کند"محصولات آرایشی و بهداشتی... با سابقه ترین برند جهانی..."، و چه تصاویر جذاب و طراحی فریبنده ای که شاید کنجکاوی کم تر کسی را برای دیدن محصولاتش از نزدیک بر نیانگیزد.

🅾سرم را به این سوی چهارراه می چرخانم و بنر بزرگ دیگری توجهم را جلب می کند"فلان دانشگاه معتبر در رشته های زیر دانشجوی بدون کنکور می پذیرد، روانشناسی، مدیریت، ریاضی، علوم سیاسی و..." چشمم که به علوم سیاسی می خورد آهی از ته دل می کشم و می گویم بیچاره علوم سیاسی چگونه می خواهد با آن برند لوازم آرایشی و بهداشتی رقابت کند، آن هم در زمانه ای که شوربختانه حتی خیلی از فارغ التحصیلان این رشته هم بدان بی اعتماد شده‌اند، از بس که شنیده اند مدرک علوم سیاسی کیلویی چند! با هزاران آرزو و امید وارد این رشته شده اند و وقتی مدرک به دست از در دانشگاه بیرون می آیند عصر بیکاری برای شان آغاز می شود، و می گویند ای کاش در همان درس تاریخ روابط بین الملل و بحث عصر قرون وسطی و جنگ سرد حبس می شدند یا که گرفتار همان تاریخ پر فراز و نشیب عصر صفویه، زندیه، قاجار و حتی پهلوی می ماندند و پشت سر هم از مدرسان دموکراسی نمره ردی می گرفتند.
@politickaraj
🅾و اما چگونه شد که علوم سیاسی همچون کالایی برای فروش در تبلیغات خیابانی عرضه گشت؟ علوم سیاسی آمده بود تا سیاستمدار و دولتمرد و دیپلمات و متخصص مسائل سیاسی تربیت کند تا تحصیل کردگانش سکاندار منافع ملی شوند، آمده بود تا اندیشمند و صاحب نظر تربیت کند تا برای مسائل حاد جامعه راهکار بدهند و آن را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهند، و از همه مهم تر، انتظار بود که علوم سیاسی برای ترویج دموکراسی و آزادی خواهی و ساختن جامعه ای زنده و پویا کمر همت ببندد.

🅾تا مدتی پیش شور و شوق برای ورود به رشته علوم سیاسی بسیار زیاد بود، ولی هرچه به جلوتر آمدیم از اشتیاق ها کاسته شد، تا جایی که دیگر به زور تبلیغات هم خیلی ها رغبتی بدان نشان نمی دهند. عوامل مختلفی دست به دست هم دهد تا عصر تراژدیک علوم سیاسی حداقل در کشور ما آغاز شود، سیاست پرنقص آموزش عالی مهم ترین علت رکود این رشته می تواند باشد، سیاست دمار از روزگار علم سیاست در آورد، علوم سیاسی به عنوان یک رشته خاص و تاثیرگذار و شوربختانه متهم به سکولار بودن و غربی بودن و وصله ناجور بودن، به تدریج عادی شد، آن قدر گروه آموزشی و دانشکده و دپارتمان علوم سیاسی تاسیس شد و چنان کرور کرور دانشجو وارد این رشته شد، که نوعی خفگی گریبانش را گرفت. هرگز نه ساختارهای اداری و سیاسی و تصمیم گیر و مجری توان جذب این همه فارغ‌التحصیل پرامید را داشت، و نه اکثر دانشکده ها و گروه ها از توان لازم برای پذیرش این همه دانشجو و تامین خواسته های کنجکاوانه و علم دوستی آن ها برخوردار بودند، و حاصل این دو، اشباع فارغ التحصیلان بی کار و متاسفانه کم سواد شد. کیفیت فدای کمیت شد، و دانشجو و فارغ التحصیل علوم سیاسی از عرش به فرش سقوط کرد و در مقایسه با بسیاری از رشته های دیگر کم ارزش جلوه داده شد. @politickaraj

🅾 علوم سیاسی که خود مدعی تربیت سیاست مدار و سیاست دان بود، بدجوری پشتش توسط خط مشی های آموزش عالی به خاک مالیده شد، یک ضربه فنی واقعی. اما در کنار این ها، عوامل دیگری نیز تاثیر گذار بوده است و من آن را در منحرف شدن این رشته از اهداف متعالی اش در ایران می دانم. همان گونه که گفته شد، علوم سیاسی در بین همه اهدافی که دنبال می کند، بایستی به دنبال ترویج دموکراسی و نهادینه شدن آن در فرهنگ عمومی باشد، باید فارغ التحصیلانی را روانه جامعه کند که به معنای واقعی دموکراسی را درک کرده اند و می توانند ارزش ها و اصول آن را در جامعه اشاعه دهند، معلمینی باشند در مدرسه بزرگی به اندازه یک ملت. ولی شوربختانه چنین چیزی دیگر معنا ندارد، از یک سو عمده افرادی که وارد این رشته می شوند رسما و عملا اعتراف می کنند که دنبال مدرک هستند و بدتر از آن، در سوی دیگر، خیلی از کسانی که درس علوم سیاسی می دهند، با رفتارها و اعمال شان نه افرادی آزادی خواه و دموکرات منش، بلکه مستبدان و دیکتاتورهایی عین خود تربیت می کنند. اگر پای صحبت های خیلی از این دست افراد بنشینی، فقط شعارهای زیبای دمکراتیک و آزادی خواهانه به گوش می رسد، کسانی که دم از عدالت و آزادی خواهی و دموکراسی می زنند ولی در عمل به کوچک ترین انتقادات وقعی نمی نهند، مستبدانه رفتار می کنند و هرگز به آنچه که خود درس می دهند عمل نمی کنند، و این در بلندمدت دانشکده های علوم سیاسی را از عاشقان و شیفتگان واقعی علم سیاست تهی می کند، "و از ماست که برماست."