🔴اخلاق در نگاه نیچه فریدریش ویلهلم نیچه (۱۹۰۰ – ۱۸۴۴): (نیچه فیلسوف آلمانی در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ متولد شد و در ۲۵ اوت ۱۹۰۰ درگذشت.) اخل

🔴اخلاق در نگاه نیچه فریدریش ویلهلم نیچه ( 1900 – 1844 ) : ( نیچه فیلسوف آلمانی در 15 اکتبر 1844 متولد شد و در 25 اوت 1900 درگذشت .) اخلاق مسیحی اخلاقی است مبتنی بر دو اصل : یکی محبت و دیگر عفو و بخشایش . نیچه بر اخلاق مسیحیت به شدت حمله می برد و آنرا اخلاق بندگان می داند ، نیچه می نویسد : مسیحیت ابتدایی ، ادامه دهنده مواعیظ قوم یهود است که نیکی و رحم و شفقت و فقر و ضعف را می ستاید و به الم و درد افتخار می کند و تساوی فطری بین تمام مردم را صحه می گذارد ، چنین اخلاقی به نفع مستضعفین و مردمان متوسط و بی ریشه و بی بضاعت است که پیوسته می کوشد که اقویا و صاحبان سلطه و اقتتدار را مجاب سازد که در واقع آنها ضعیف و پست و زبون هستند . نیچه در برابر این اخلاق که آنرا منحط و زن صفت توصیف می کند ، اخلاق اشرافی و مردانه خود را با غرور و تبختر ( تکبر ) عرضه می دارد ، بدانگونه که تصریح می کند : این اخلاق ، عبارت است از (( قلب ماهیت و تغییر دادن تمام ارزشها )) . اساس اخلاق خود را نیچه از علم زیست شناسی اخذ می کند و می گوید : ارزش عالی حیات عبارت است از زندگی با قدرت و ظفرمند و مسرت انگیز . فضائل حقیقی اخلاقی اشرافی نیچه عبارتند از : قوت ، شجاعت ، اراده معطوف به قدرت ، غرور ، سرسختی و استقامت ، خشونت . به هیچ روی تساوی در بین مردم نیست ، بعضی از انسانها برای فرماندهی و آقایی و حکومت بر خلائق ، خلق شده اند و بعضی دیگر از آن رو خلق شده اند که آلت و وسیله ای در چنگ اقویا باشند . (1). نیچه مفاهیم اخلاقی مانند ، نیکی ، و درستی را اموری نسبی می دانست . بدین معنا که هر طبقه ای این امور را حربه و وسیله ای برای نیرومندتر شدن خود قرار می دهد . در ابتدای دنیا ، همه ی امور در دست نیرومندان و خواص بود و ناتوانان در خدمت نیرومندان بودند ، چون نیرومندان کم بودند و زیر دستان زیاد ، بنابراین دسته ی دوم اصول شفقت و مهربانی و عدالت و کرامت را ساختند و آن را در اذهان جا انداختند ، تا توسط این اصول نیرومندان را از لحاظ توانایی با خود برابر کنند و خود را از ابزار بودن و زیر دست بودن رها سازند . (2). خلاصه اخلاق نیچه بر پایه انبساط و گسترش حیات استوار است و اخلاقی است که جنبه خوش بینی و اشرافی دارد و درست مقابل و مخالف اخلاق مسیحیت است ، نیچه اراده معطوف به قدرت را می ستاید . (3). (1). فلسفه اخلاق ( حکمت عملی ) ، ژکس ، ترجمعه : دکتر ابوالقاسم پور حسینی ، کتابهای سیمرغ ، ( وابسته به موسسه انتشارات امیر کبیر ) ، چاپ اول 1355 ، ص 112 – 114
(2). تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب ، دکتر احمد بخشایشی اردستانی ، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی ، 1378 ، ص 322
(3). فلسفه اخلاق ، ژکس ، ص 115
🇮🇷ضیاء طرقدار - فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی https://telegram.me/politickaraj