🔸. 🔹 دکتر حمید پرسانیا.. 🔶🔸 عقلانیت و علم در جهان مدرن.۱

🔸 #ما_و_مدرنیته
🔹 دکتر حمید پرسانیا

🔶🔸 عقلانیت و علم در جهان مدرن
1. #روشنگری
🔸 نخستین ویژگی دوران مدرن، روشنگری است به این معنا که جهان مدرن را جهان روشنگری می نامند، البته خود معنای روشنگری هم تطورات خاص خود رادارد. روشنگری در خود یک زبان نفی نسبت به قرون وسطی و جهان پیش ازخود را دارد.
در روشنگری باید برای #عقل همه چیز روشن باشد. نقل در این دوران مرجعیتی ندارد. در اولین گام روشنگری با #راسیونالیسم مستقر شد. در مرحله دوم گزاره های معرفتی و ارزشی از دایره علم خارج شد و گفته شد که دانش از ارزش جداست. این رویکردها نیز به دو رویکرد #تجربه_گرایی_انگیسی و رویکردهای #عقلی_قاره_ای تقسیم می شوند. در رویکرد قاره ای است که عقل خودبنیاد و #سوبژکتیو می شود و همین ورود به عقل خود بنیاد بود که معنای روشنگری را تغییر داد.
ویژگی چهارم در سیر تطور روشنگری، در #نوکانتی ها اتفاق افتاد؛ در این دیدگاه ذهن یک دستگاه رنگرزی است که عالم را رنگ می کند و با افق خودش عالم را تغییر می دهد. نوکانتی ها قائل شدند که عینک ها، خودشان پدیده های تاریخ، فرهنگی و اجتماعی هستند و مفاهیم را از محیطی که پدرانمان ساخته اند گرفته اند. اینجا سوژه در تاریخ است و #تاریخی است. در نوکانتی ها مسائل پیشینی نیز نیستند.
در کانت، عقل متعالی است اما متعالی به معنای ملکوتی و معنوی نیست بلکه عقل از گزند روزگار به دور است و از آسیب شب روز ایمن. اما در دیدگاه امثال دیلتای و ماکس وبر عقلانیت انسان یک قالبی است که متعلق به سوژه است و سوژه خود یک پدیده تاریخی است.

2. #هرمنوتیک_مفسر_محور
🔸 ویژگی بعد عقلانیت مدرن غالب شدن نوعی هرمنوتیک مفسر محور است بر این عقلانیت. سوژه دائما دارد ابژه را بازخوانی میکند و همیشه مفسر، تفسیر می کند. شما در اینجا نمی توانید بگویید تفسیر متعلق به متن است. هر تفسیری بازخوانی نیست، بلکه #بازسازی است. مفسر دائما دارد معنا را تولید می کند و سوژه است که دارد معنا را می سازد. در اکنون است که گذشته ساخته و دیده می شود و ما همواره در اکنون هستیم.

3. #برساخته_بودن_معنا
🔸 ویژگی دیگر عقلانیت مدرن در یک دوگانه ایست که آیا علم یا عقل دارای #ذات هستند یا اینکه #برخواسته اند؟ در نگاه مدرن علم ذات مستقل از آنچه ما ساخته ایم ندارد. معنا ذات ندارد. عقل تولید کننده یا سازنده معناست و معنا یک ذات مستقل برای خودش ندارد. حقیقت و فهم، معانی ای است که ما ساخته ایم. عقل وسیله یافتن معنا نیست، بلکه وسیله ساختن معناست و علم همان معنای ساخته است. ما هستیم که علم را می سازیم.

4. #تقدم_اراده_بر_علم
🔸 ویژگی بعدی علم و عقلانیت مدرن تقدم اراده بر علم است. رویکرد مدرنیته به سوی تقدم اراده بر علم پیش رفت. این اراده هاست که علم را می سازد. پوزیتویست ها و نوکانتی در این ویژگی به هم می رسند. عوامل معرفتی در اینجا به عوامل انگیزشی برمی گردد. ما مرگ عقل نظری را در کانت شاهدیم که سوژه محور می شود و این سوژه اعتبار خود را از عقل عملی می گیرد. #عقل_عملی، عقلی است که حکم می کند و نه اینکه حکم را بشناسد. در #نیچه این خود، را به بهترین نحو نشان می دهد، که اراده معطوف به قدرت است که معرفت را می سازد و در #فوکو نیز این اراده معطوف به اقتدار است که سازنده معرفت است.

5. #مرگ_سوژه
🔸 علم مدرن در ویژگی بعدی خود به سوی مرگ سوژه پیش می رود. انسان هم در اینجا در فرایند اجتماعی ساخته می شود. فراسوی نیک و بد انسان، فرهنگ است. ما افکنده شده ی در تاریخ هستیم. سوژه دیگر یک هویت فراتاریخی تاریخ ساز ندارد. در اینجا عقل و علم محصول اجتماعی است.

6. #مرگ_متافیزیک
🔸 مرگ متافیزیک از دیگر وجوه عقلانیت مدرن است. متافیزیک دیگر یک علم حقیقی نیست، ما اصلا متافیزیک و شناخت طبیعی نداریم، آنچه داریم معرفت خود ماست. متافیزیک یک توهم است. به طور خلاصه متافیزیک تبدیل می شود به #معرفت_شناسی و سپس به #جامعه_شناسی_شناخت مبدل می شود.
┄┄┅┅🍃✿❀💜❀🍃✿┅┅┄┄
@politickaraj
┄┄┅┅🍃✿❀💜❀🍃✿┅┅┄┄