روشنفکر تعلیم دهنده یا مدافع آزادی سیاسی و حقوق فردی و معمار یک جامعه شفاف، که درآن فرد و شهروند صد در صد به یک معنی ست

روشنفکر تعلیم دهنده یا مدافع آزادی سیاسی و حقوق فردی و معمار یک جامعه شفاف ، که درآن فرد و شهروند صد در صد به یک معنی ست . عمل او افسون زدایی از جامعه است و آشکار سازی فاصله بین ارزشهایی که نظام حاکم آنها را لازم می داند و تحقق آنها در امور جاری جامعه. به دیگر معنا کارروشنفکر نقد واقعیت موجود است.
دانشمندانی که روی شکافتن اتم کار می کنند؛ روشنفکر خوانده نمی شودآنها دانشمند هستند، فقط همین ، اما اگر همین دانشمندان براثر وحشت از قدرت تخریبی سلاح هایی که امکان ساختش را فراهم می کنند؛ گرد هم آیند و برای بر حذر داشتن افکار عمومی از استفاده بمب اتمی بیانیه ایی امضا کنند روشنفکر به حساب می آیند.
حرفه آموزگار ، محقق ، هنر مند، حقوق دان ، پزشک و... برای روشنفکر یک نقطه اتکای ساده ست؛ او صلاحیت خود را از حرفه اش و دانشش نمی گیرد مهارت حرفه ای برای او یک پایگاه اجتماعی ست. و برای اینکه سخنانش را بشنوند به آن احتیاج دارد. وقتی البرت انیشتین قاطعانه بر ضد استفاده استراتژیک از نیروی هسته ای قیام می کند به یقین به عنوان یک متخصص و کسی که از نتایج چنین کا بردی خبر دارد دخالت کرده است اما در واقع آنچه می گوید از حد اطلاعات روزنامه ایی تجاوز نمی کند...محتوای جهت گیری روشنفکر در سطح فکر است . فکر نه فیلسوف است نه دانشمندبلکه در تمام فعالیت های مزبوط به کشف وابداع وارد می شودو از آن ها فراتر می رود.ویژگی که باعث شده از گورگیاس قبل از میلاد تا روشنفکران امروزی را در تحت یک عنوان ودر یک قشر جای داد.
مشخصه روشنفکر این است که از جانب هیچ کس رسالتی نداردو وضع اجتماعی خود را از هیچ مقامی نگرفته است او محصول هیچ تصمیم قبلی نیست . هیچ کس او را نمی خواهد و هیچ کس او را به رسمیت نمی شناسد(نه دولت ، نه برگزیدگان قدرت حاکم و نه توده مردم)ممکن است به آنچه او می گوید توجه شود اما به خود او هیچ کس توجه ندارد ما وقتی از یک دستور پرهیز غذایی حرف می زنیم و آن را برای دیگران توضیح می دهیم با افتخار می گوییم دکتر من این دستور را داده؛ اما اگر برهان یک رو شنفکر جلب نظر کند و مردم آن را بپذیرند آن برهان فی نفسه بدون رابطه با اولین کسی که آن را مطرح کرده است بیان می شودو به صورت برهانی بی نام در می آیدکه از همان ابتدا به عنوان عقیده ای همگانی بیان شده است .روشنفکر جامعه را نه آنسان که از نظر مورخ آینده است بلکه همان سان که برای خود می تواند باشد تعریف می کند وظیفه او زیستن تناقض خویش برای همه و پشت سر گذاشتن آن برای همه از طریق اعمال تکنیک های حقیقت بر اوهام و دروغ ها است .
مستقیم ترین دشمن روشنفکر کسی است که من آن را روشنفکر قلابی می نامم و از جانب طبقه حاکم اغوا شده است و ظاهرا محصول روش های دقیق علمی جلوه می کند ، از ایدئولوژی جزئی گرا دفاع می کند ، جنبه مشترکی که با روشنفکر واقعی دارداینکه در دفاع مانند انها کارشناسان دانش عملی هستند .روشنفکر قلابی افرادی هستند که احساس می کنند منافع آنها به طبقه حاکم وابسته است - واین درست است - و نمی خواهند جز این چیز دیگری احساس کنند، و قدرت صاحبان منصب را می پذیرندکه خود آنها هم شامل می شوند؛ پس چهره روشنفکر به خود می گیرند و مثل او اعتراض به ایدئولوژی طبقه حاکم را آغاز می کنند. اما این اعتراض هم تقلبی است و به صورتی فراهم آمده که به خودی خودتحلیل می رود و در نتیجه نشان می دهدکه ایدئولوژی حاکم در برابرهر گونه اعتراضی مقاوم است به عبارت دیگر روشنفکر قلابی مثل روشنفکر واقعی (نه) نمی گویدبلکه (نه ولی ...) را رواج می دهدیا (نمی دانم اما ..) را، این دلایل روشنفکر واقعی رابه شدت آشفته می کند.

#در_دفاع_از_روشنفکران
#ژان_پل_سارتر
برگردان رضا سید حسینی انتشارات نیلوفر
⚙🏵@politickaraj🏵⚙