۱⃣.. 🔸نظامی که هدفش سقط مالکیت خصوصی بود.. 🔶مارکسیسم چیست؟

1⃣

🔸نظامی که هدفش سقط مالکیت خصوصی بود

🔶مارکسیسم چیست؟


مارکس، حتی ۱۵۰ سال پس از مرگ، چهره‌ای جنجال‌برانگیز و محل مناقشه در دنیاست.

🔻نویسنده: ایما موسی‌زاده





مارکس، حتی ۱۵۰ سال پس از مرگ، چهره‌ای جنجال‌برانگیز و محل مناقشه در دنیاست. تمام نیمه اول قرن بیستم تحت سیطره او و با انتقاد بی‌امان او از سرمایه‌داری و وعده‌هایی مبنی بر ناگزیر بودن انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان گذشت.

انقلاب بلشویکی در روسیه و گسترش کمونیسم در اروپای شرقی، تحقق رویای مارکس مبنی بر انقلابی جهانی را نه‌تنها امکان‌پذیر، که در دسترس نشان می‌داد. اما این رویا قبل از اتمام قرن بیستم به خط پایان رسید. پایان این رویا و حرکت کشورهای سابقاً کمونیست به سمت برقراری مالکیت خصوصی، از اهمیت مارکس و مکتب اقتصادی- فلسفی او که تحت عنوان مارکسیسم معرفی شد، نکاسته است.


🔹تعریف مارکسیسم

مارکسیسم یک سیستم اقتصادی و اجتماعی است که بر پایه تئوری‌های اقتصادی و سیاسی کارل مارکس و فردریش انگلس بنا شده است.

دایره‌المعارف انکار‌تا به تلخیص در مورد این مکتب می‌نویسد: «تئوری‌ای که بر مبنای آن، تضاد طبقاتی، عامل اصلی ایجاد تغییرات اجتماعی در جوامع غربی فرض می‌شود» در واقع مارکسیسم، نقطه مقابل سرمایه‌داری است که در همین دایره‌المعارف این‌گونه تعریف می‌شود: «نظامی اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی نهاده‌های تولید و توزیع کالا که مشخصه آن وجود یک بازار آزاد رقابتی است که با انگیزه سود بیشتر هدایت می‌شود.» در تقابل با این تعریف، ویژگی اصلی مارکسیسم، مالکیت عمومی نهاده‌های تولید، توزیع و مبادله کالاست.


🔹نظریه ارزش نیروی کار

مهم‌ترین بخش نظریه اقتصادی مارکس، نظریه ارزش نیروی کار است. مارکس در این نظریه ادعا می‌کند قیمت هر کالا در دراز‌مدت بازتاب مستقیمی است از تعداد واحد نیروی کاری که صرف تولید آن شده است. مثلاً اگر تعداد نفر/ساعت نیروی کار مورد نیاز برای تولید یک جفت کفش، دو برابر یک کیف است، در بازار و در درازمدت قیمت کفش دو برابر قیمت کیف خواهد بود و این قیمت‌گذاری هیچ ارتباطی به ماده اولیه به کار گرفته‌شده در کفش یا کیف تولیدی ندارد. این تئوری منحصراً از آن مارکس نیست و مدت‌ها قبل از او بین اقتصاددانان کلاسیک پذیرفته شده بود. آدام اسمیت در کتاب مهم خود ثروت ملل که دفاعیه‌ای از سرمایه‌داری محسوب می‌شود و مدتی بعد دیوید ریکاردو در اصول اقتصاد سیاسی این نظریه را ارائه کرده بودند.

اگرچه مارکس اولین مبدع نظریه ارزش کار نبود اما او این نظریه را در جهتی استفاده کرد که کاملاً متضاد با استفاده‌های قبلی بود و در واقع در این استفاده از نظریه در ذهن هیچ اقتصاددان کلاسیکی نمی‌گنجید. او پذیرفت که این نظریه، می‌تواند ارزش تمام کالاها را تعیین کند که از جمله این کالاها، نیروی کاری بود که توسط سرمایه‌دار به کار گرفته می‌شد: قیمت نیروی کار برابر هزینه‌ای است که جامعه باید برای تولید (فعلاً نیروی کار را کالا فرض می‌کنیم) آن پرداخت کند و این هزینه‌ها شامل غذا، بهداشت، سرپناه و‌... می‌شود. اما سوال اساسی از نظر مارکس این است که اگر تمام کالاها و خدمات در جامعه سرمایه‌داری بر اساس نظریه ارزش نیروی کار قیمت‌گذاری شده و مبادله می‌شود و میزان نفر‌/‌ساعت نیروی کار استفاده شده برای تولید کالا ملاک قیمت است، پس سرمایه‌دار، ولو در کوتاه‌مدت، چگونه ممکن است سود کسب کند؟ به نظر او تنها راه ممکن برای کسب درآمدی بیش از هزینه توسط سرمایه‌دار، استثمار کارگران است. در حقیقت سرمایه‌دار به دلیل مالکیت بر ابزار تولید امکان بهره‌کشی از نیروی کار را دارد. به این معنی که سرمایه‌دار دستمزد لازم برای زنده ماندن (به عنوان مثال پنج دلار در روز که برای تهیه غذا، سرپناه و حفظ سلامت کارگر در اندازه‌های حداقلی لازم است و او به کمک آن می‌تواند روز بعد باز هم کار کند) به کارگر پرداخت می‌کند اما در ازای این حقوق، ساعات زیادی (تا ۱۲ ساعت در روز یا بیشتر) از آنها کار می‌کشد. بر همین اساس، مارکس اعتقاد داشت سرمایه‌داران بورژوا و اقتصاددانان وابسته به آنها تمام توان خود را بر ترویج این به زعم وی دروغ که «نفع سرمایه‌دار و طبقه کارگر، مشابه و یکسان است» متمرکز کرده‌اند.

💎 ➖ 💎 ➖ 💎
👁‍🗨کـانـال عـلـوم سـیـاسـی
JOin @politickaraj