❞ اولین کانال علمی دانشـجویان رشته عـلوم سیـاسی : #آموزشی_سیاسی #مفاهیم_سیاسی #مقالات_سیاسی #کلیپهای_سیاسی ❞ پرداختن به تمامی مقاطـع : #کارشـناسـی ➤ #کارشـناسی_ارشـد ➤ #دکـتری ➤ ● مدیر کانال : علی عمرانی - دانشجوی علوم سیاسی 「 @Aliomrani100 」
🔶لیبرالیسم کلاسیک
#۱
🔶لیبرالیسم کلاسیک
لیبرالیسم کلاسیک تکامل دهنده سیاستها و اندیشهها و نگرشهایی بود که با منافع طبقه بورژوازی هماهنگ بود و در عین حال در راه آزادی انسان بسیار پیش رفت. در این نظم جدید، همه انسانها، بدین معنا برابر و آزاد هستند که همگی از حقوق مدنی برابر برخوردارند، اما همه انسانها از حقوق برابر سیاسی برخوردار نیستند.
لیبرالیسم به عنوان یک برنامه سیاسی بیشتر از همه در انگلستان مابین انقلاب سالهای ۱۶۸۸ میلادی و قانون اصلاح سال ۱۸۶۷ میلادی توسعه یافت.
در ابتدا لیبرالیسم صرفا حکومت مشروطه و حقوق فردی را مطالبه میکرد، اما به مرور زمان برای بسیاری از گروهها و طبقات به نظریهای مفید درباره اقتصاد و سازمانهای سیاسی و برنامهای سیاسی با مطالبات گسترده ملی تبدیل شد.
لیبرالیسم در انگلستان نخست به شکل تقاضاهایی از قبیل، آزادی مذهب و تساهل، مشروطهخواهی و حقوق سیاسی بود. گرچه اقتصاددانان لیبرال انگلستان به رهبری آدام اسمیت اولین گروه بر پا کننده نظریه (عدم دخالت دولت) نبودند، نفوذ و تاثیری بسزا در آن داشتند.
عقاید مطرح شده در این نظریه از این قرار است:
آزادی قرارداد و حاکمیت قانون، بازار خود تنظیمگر، نامحدود بودن انحصار و مداخلات سیاسی و مختار بودن و همکاری برای منافع متقابل؛
اقتصاددانان کلاسیک معتقدند که آموزه عدم دخالت دولت و روند عملی اقتصاد، لیبرالیسم را مستحکم و پایدار میکند. نخست از آن رو که آنها ارزشهای لیبرالیسم را توسعه داده، دموکراتیزه شده به طبقات بازرگان، تجار و کارگران بسط دادند و دوم به این خاطر که اشکال فعالیت اجتماعی و اقتصادی را که میتواند جانشین قواعد تکنیکی بوروکراتیک شود، تشویق نمودند.
در این میان جرمی بنتام و جمیز میل، با اعتقاد به جامعیت لذت جویی و اصل برابری، خواهان سود بیشتر برای اکثر افراد شدند و برپایبندی به قوانین عمومی که حق انتخاب و آزادی عمل بیشتری را برای همه فراهم کند و با حداکثر سود عامه هماهنگ باشد، اصرار ورزیدند.
در ایالات متحده، لیبرالیسم کلاسیک وجود نداشت، به این خاطر که هنوز محافظهکاری به مفهوم اروپایی آن به وجود نیامده بود. آمریکاییها فرمان آزادیخواهی انقلاب پیوریتن، توافق ویگ ۱۶۸۹ میلادی و بعضی از ارزشهای اقتصادی لیبرال را از اروپا به ارث بردند. آمریکا به میزان زیادی وارث غیر مستقیم لیبرالیسم کلاسیک میباشد.
لیبرالیسم کلاسیک نوعا در اروپا به وجود آمد ولی به هیچ وجه کاملا در اروپا نائل نگردید. لیبرالیسم اروپایی به جای ایجاد یک نهضت قدرتمند و گسترده و پیدایش یک حزب سیاسی با نفوذ، به حالت فرقهای و مجزا باقی ماند.
یکی از گونههای لیبرالیسم اروپایی، اشرافیت یا آریستوکراسی بود که نه تنها از آزادی بلکه از امتیازات غیر منصفانه محلی و گروههای اجتماعی و مذهبی حمایت میکرد. استقرار مجدد سلطنت ژولای در فرانسه و طغیان سال ۱۸۴۸ آلمان، تراژدیهای تاریخی این میراث تقسیم شده لیبرالیسم اروپاییاند.
لیبرالیسم کلاسیک در اروپا به خاطر ضعف و انفکاک درونیاش رو به افول نهاد. دهههای آخر سده نوزدهم، دوران پایانی لیبرالیسم کلاسیک به شمار میآیند.
اندیشههای سیاسی لیبرالیسم کلاسیک را شاید بتوان در پنج اصل زیر بیان کرد:
۱. حکومت مشروطه
۲. تساهل یا مدارا
۳. لسه فر
۴. تجارت آزاد
۵. بازار آزاد
🔔 کانال علوم سیاسی🔔
⚊⚊⚊⚊⚊✿⋅✧⋅✿⚊⚊⚊⚊
@politickaraj @politickaraj
⚊⚊⚊⚊⚊✿⋅✧⋅✿⚊⚊⚊⚊